یکی از شایعترین دلایل افسردگی پس از ازدواج، از دست دادن هویت فردی است؛ زیرا در این رابطه دو نفر به بخشی از یک شراکت تبدیل میشوند و این ممکن است باعث ایجاد احساس غلبه، فشار، انزوا و کاهش اعتماد به نفس شود و در نتیجه باعث ایجاد علائم افسردگی شود.
تستشو
505
افسردگی پس از ازدواج یک مسئله پیچیده است که میتواند دلایل متعددی داشته باشد. این مشکل ممکن است در صورتی رخ دهد که انتظارات و واقعیتهای زندگی زوجین با یکدیگر همخوانی نداشته باشند و باعث احساس خستگی، تنهایی، افسردگی و یکنواختی شوند. افسردگی پس از ازدواج همچنین ممکن است به دلیل وقایع بزرگ زندگی مانند تولد فرزند، مشکلات مالی، یا مشکلات زناشویی به وجود آید.
یکی از شایعترین علتهای افسردگی پس از ازدواج، از دست دادن هویت فردی است. وقتی دو نفر ازدواج میکنند، به بخشی از یک شراکت تبدیل میشوند، اما این ممکن است منجر به احساس غلبه یا فشار بر فرد شود. این از دست دادن استقلال میتواند باعث ایجاد احساس انزوا و عدم اعتماد به نفس شود و باعث علائم افسردگی شود.
عامل دیگری که میتواند منجر به افسردگی پس از ازدواج شود، ناکامی در ارتباط بین زوجین است. وقتی زن و شوهر قادر به ارتباط مؤثر نیستند، ممکن است با سوءتفاهم و تضاد مواجه شوند که باعث عصبانیت، خشم و احساس افسردگی شوند. این خرابی در ارتباط میتواند پایه رابطه را نابود کند و منجر به احساس ناامیدی شود.
مهم است که افرادی که پس از ازدواج با افسردگی مواجه هستند، به دنبال کمک از یک متخصص سلامت روانی باشند. درمان میتواند به افراد کمک کند تا علت اصلی افسردگی خود را شناسایی کرده و راههای مقابله با علائم خود را توسعه دهند. همچنین، همکاری با یک مشاور در بهبود ارتباط بین همسران مؤثر است و با استفاده از منابع و پشتیبانی مناسب، زوجین قادر خواهند بود از افسردگی پس از ازدواج عبور کرده و زندگی مشترک پر از شور و عشق را تجربه کنند.
آزمون دهید: تست ازدواج
زن و مرد بهواسطه نیازهای مختلف جسمی و عاطفی به هم دل میبندند و با هم زندگی مشترک را آغاز میکنند به امید اینکه همیشه بتوانند از عشق و محبت یکدیگر سیراب شوند و فارغ از رنج تنهایی مأمن و پناهی برای ابراز عشق و بیان همدلی بیابند، و در نهایت از کنار هم بودن به آرامش و لذت برسند.
ازآنجاکه مردان به دلایل مختلفی همچون ساختار مغزی و جسمی و نوع فعالیتهایی که بر عهده نسل مرد قرار داده شده و شرایط اجتماعی و فرهنگی، پس از سیراب شدن از نیازهای مختلف عاطفی و غریزی به دیگر فعالیتهای روزمره خود مشغول میشوند و رابطه احساسی و عاطفیشان کمرنگ میگردد، و به سراغ وظیفه اصلی که همانا کار و موقعیتهای اجتماعی میروند و تا دوره بعدی نیاز خود، همسر یا زن موردعلاقه خویش را به فراموشی میسپارند، و توقع دارند فریاد شکوه و شکایت زنان بلند نشود چراکه، این کارکرد برای روحیات و تمایلات مردانه بسیار طبیعی و عادی است. اما اگر یک مرد بخواهد به شکلی زندگی کند که، در کنار خواستهها و تمایلات خود، خواسته و نیاز زن موردعلاقه خود را در نظر بگیرد لازم است، یک سری مهارتها و تواناییهایی را کسب کند و به موضوعاتی توجه نماید که نتیجه این توجهات جلب رضایت زنان با احساس، معقول و وظیفهشناس است. میتوانید با انجام تست های خودشناسی و شخصیت شناسی در تستشو ارزیابی کاملی از وضعیت روحی و روش های بهبود شخصیت خود داشته باشید.
گاه مردان ادعا میکنند که پس از یک روز کاری، و پس از رنجها و سختیهایی که در طول روز متحمل شدند، حق دارند، پس از واردشدن به خانه، وقتی را به خود اختصاص دهند و در این زمان به تفریح و استراحت شخصی مشغول شوند و زن موردعلاقه آنها اجازه ندارد از او بخواهد ساعتهای حضور در خانه را با هم تقسیم کنند، چرا که مردان خود وظیفه خویش را بهخوبی میدانند و در زمان مقتضی همه عشق و محبت خود را به یکباره نثار او میکنند. بیشتر مردان هم عقیده دارند که بعد از چند بار مقاومت میتوانند همه احساسات زنانه را تغییر دهند و برنامهای پیش روی او بگذارند تا همه عشق و نیاز خود را در یک موقع مقرر از مرد دریافت کند.
افسردگی پس از ازدواج یک مسئله رایج است که برخی از افراد پس از ورود به زندگی مشترک تجربه میکنند. تستهای شخصیت شناسی و خودشناسی میتوانند به عنوان یک ابزار مفید در شناسایی و درک بهتر وضعیت روحی فرد در این دوره از زندگی عمل کنند.
این تست ها معمولاً شامل سوالاتی درباره تمایلات، خصوصیات، نگرشها و رفتارهای فرد میشوندو به افراد کمک میکنند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و درک بهتری از خودشان پیدا کنند. با توجه به شناخت بهتر از خود، فرد میتواند بر روی جوانب مثبت خود تمرکز کند و برای بهبود وضعیت روحی خود اقدامات مشخصی را انجام دهد.
این طرز برخورد و خلقیات بیشتر از سوی مردانی است که جنس زن را بهخوبی نشناختهاند و تصور میکنند، همه احساسات و عواطف زنانه، با یک همبستری و یک همآغوشی برآورده شده و زنان تا نوبت بعدی همآغوشی، هیچ نیاز عاطفی دیگری ندارند. اما بر عکس برای زنان این نوع همآغوشی، تبادل عشق و احساسات نیست بلکه بسیاری از زنان این نوع همبستری بیمقدمه را، یک نوع تجاوز محسوب میکنند چرا که برای زنان عشق و محبتی معنادار است که همیشه جاری و پیوسته باشد و تنها رنگ و بوی جنسی نداشته باشد.
آزمون دهید: تست گلاسر
مردانی که اهل تلاش و کوشش هستند خود را غرق کار و فعالیت میکنند، این فعالیت بهقدری آنها را سرگرم میکند که کمتر فرصت میکنند به زندگی مشترک بیندیشند و نیازهای عاطفی و روحی همسر خود را مدنظر قرار دهند. دسته دیگری از مردان که فرصت فراغت بیشتری دارند بعد از تشکیل زندگی مشترک گاهوبیگاه یاد دوران مجردی را زنده کرده و این اوقات را با دوستان سپری میکنند یا به رفتار و کارهایی مراجعه میکنند که این نوع رفتار برای آنها در زمان تجرد آرامش به دنبال داشته است. اما مشکل اصلی از آنجا آغاز میشود که گاه این سرگرمیها یا کار و فعالیت، مردان را کاملاً به خود مشغول میسازد.
مردان هم تصور میکنند همین که گاهوبیگاه در کنار همسر خود قرار میگیرند تا نیاز غریزی خود را رفع کنند برای زن هم همین توجه و حمایت کافی است. مردان اغلب با دوستان خود هم درد دل کرده و زنان را موجودات زیادهخواه، پرتوقع و کنترلگر معرفی میکنند و یکدیگر را تشویق میکنند که نباید اسیر این زیادهخواهیهای زنان شد و بهتر است از آنها فاصله گرفت تا از این راه به کنترل در آیند! البته فرهنگ غلط اجتماعی هم به این امر دامن میزند و مردان تصور میکنند اگر به نیازهای زن توجه کنند، زنان بر آنها چیره خواهند شد.
اما همین که زنان وارد زندگی مشترک میشوند برآورده شدن نیازهای عاطفی و غریزی در آنها باعث میشود تا به زندگی و مردی که هستی خود را بهپای او ریختهاند عشق بورزند. هر چه زمان میگذرد زن به همسر خود بیشتر وابسته میشود و دوست دارد برای تداوم این عشق و محبت از مرد موردعلاقه خود تضمین دریافت کند. مردان با برآورده شدن نیازهای مختلف فرصت مییابند تا به وظایف اصلی خود مانند کار و فعالیتهای اجتماعی فکر کنند که افراط و زیادهروی در کار موجب جداشدن فکر و اندیشه آنان و به دنبال آن دور شدن فیزیکی از همسر خویش میشود.
اما در زنان، برآورده شدن نیازهای مختلف، همسو با احساسات و ساختار فکری آنها میباشد و آنان با سیراب شدن از عشق و محبت بیشتر به همسر و زندگی خود دلبسته میشوند. شکاف بین زن و مرد در خانوادههایی که روابط اصولی و منطقی بین زن و مرد حاکم نباشد در زمان بچهدار شدن، به اوج خود میرسد و هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد این شکاف عمیقتر میگردد.
زنان با کمال ناباوری شاهد تلخترین تجربه خود میشوند و همین تشویش و اضطراب ناشی از دور شدن مرد باعث رفتارهایی از آنان میشود که مردان تصور میکنند زنان موجودات پرتوقع و زیادهخواه هستند. زنان تصور میکنند که مردان با پرداختن به کار و فعالیتهای مختلف از آنها دور میشوند و مردان هم تصور میکنند همین که در حد رفع نیاز خود به زن نزدیک میشوند کانون عشق و احساس او را سیراب میسازند. زنان برای کانون توجه شدن تلاش میکنند. گاه رفتار آنها پرخاشگر میشود و گاه همچون مادر, همسر خود را موردتوجه قرار میدهند. آنها همه راهها را امتحان میکنند تا همسرشان آنگونه که آنان دوست دارند رفتار کند. اما هنگامی که از تلاش خود نتیجهای دریافت نکردند مأیوس و ناامید میشوند. دستهای از این زنان در سایه این ناامیدی و احساس ناامنی، خود را به فعالیتهای مختلف سرگرم میکنند و دستهای دیگر دچار روانپریشی و افسردگی میشوند.
آزمون دهید: آزمون کلیفتون
در چنین زمانی اغلب مردان همسر خود را زنی مییابند که از همه جنبههای زندگی دلزده شده و نهتنها کوچکترین تلاشی برای بهبود زندگی ندارد بلکه این افسردگی همچون بختک بر زندگی آنها سایه افکنده است. این وضعیت برای مردان توجیهی است تا بیشتر به کار و فعالیت بپردازند یا از راههای گوناگون خود را سرگرم کنند. در این مقطع مردانی که با غیر از همسر خود رابطه برقرار میکنند از چنین زنان بیگانه بسیار راضی و خوشنود میشوند چون این زنان به طور مقطعی از آنان انتظار دارند و هم اینکه چنین زنانی بیشتر بهخاطر نیاز مادی خود با دیگران رابطه برقرار میکنند و این زبانی است که برای چنین مردانی، قابلفهمتر از احساس زنانه است. بعضی مردان متمول هنگامی که از همسر خود فاصله میگیرند سعی میکنند، فاصله میان خود و همسرشان را با پول و امکانات مادی فراوان پر کنند.
اگرچه بسیاری از این زنان بهشدت به سمت مدگرایی و خریدهای گوناگون رو میآورند، اما بههرحال همین زنان هم در وجود خود، خلأ عاطفی و روانی را حس میکنند. به همین خاطر این افراد به دلیل عقدههای روانی که در درون خود میریزند کاملاً ناآرام و شکننده هستند. دستهای از زنان هم به هنگام سرخوردگی از همسر خود بهشدت به مسائل مذهبی، عبادت و رازونیاز رو میآورند و از این راه آرامش را به خود تلقین میکنند. ازآنجاییکه اغلب دین کاران نالیدن, گریه و اشک و آه را ترویج میکنند برای چنین افرادی مذهب و مراسم مذهبی پایگاهی است تا بار عقدههای درونی خود را سبک کنند.
اغلب زنان توقعات سخت و غیرمعقولی ندارند بلکه مردان بهواسطه تفاوتهای مغزی و فرهنگی نمیتوانند این نیازها را در رأس برنامه خود قرار دهند یا نگراناند اگر به خواستههای عاطفی زنان توجه نشان دهند، آنها پرتوقع بار بیایند، یا از ارزش مردانگی آنها کاسته شود. اما این نوع مردان باید توجه داشته باشند که مهر و محبت و موردتوجه بودن، حق طبیعی یک زن است، و محروم کردن او از این حق طبیعی موجب عصیان و سرکشی او یا موجب افسردگی یا بیماریاش میشود. بسیاری از زنان چون از این حق طبیعی محروم میشوند سعی میکنند اختیار همه زندگی را در دست بگیرند تا از این راه کمبودهای خود را جبران کنند.
آزمون دهید: تست eq
درصورتیکه مردان ماهر و با درایت باشند از راه محبت بهموقع، حتی زنان سلطهجو را هم به زنان مسئولیتپذیر تبدیل میکنند. اینکه پیوسته توصیه میشود مردان نباید خود را اسیر خواستههای زنانه کنند، این نیست که مردان باید زنان را از حق مسلمشان محروم کنند بلکه به این معنی است که هر انسان عاقلی موظف است در زندگی خود جانب اعتدال را رعایت کند و چنان خود را فرمانبر همسر (یا فرد دیگر) قرار ندهد که لجام زندگی او ازهمگسسته شود و از نظر اجتماعی ارزش خود را از دست بدهد. مسلم است اگر زنی مایل است در زندگی بیش از حد معقول و معمول هزینه کند، یا توقعات او به شکلی است که نظام خانواده را بهکلی ویران میسازد باید در مقابل خواستههای چنین افرادی مقابله کرد و هرگز ارزشهای اخلاقی و تفکر خردگرایانه را نباید فدای هیچ فردی نمود.
نظام رابطه یک زن و مرد هم مانند یک سیستم شراکت مالی است که هر دو طرف مقابل سرمایه و تجربه خویش را وارد کاری مشترک کردهاند، تا در مقابل این تعامل نتیجه یا سودی را دریافت کنند، حال اگر شما بخواهید حقوق شریک مالی خود را نادیده بگیرید او عکسالعمل نشان میدهد و به هر ترتیب در مقابل تمامیتخواهی و بیتوجهی شما واکنش نشان میدهد و در نهایت اگر به این نتیجه رسید که شما حقوحقوق او را رعایت نمیکنید تصمیم به جدائی از شما را میگیرد. برعکس شما هم نمیتوانید حقوحقوق خود را به شریک مالی خود ببخشید یا سیاستهای مالی غلط او را به نحوی اجرا کنید که سرانجام این شرکت منجر به ورشکستگی شود. نظام خانواده و رابطه زن و مرد هم به همین شکل است و زن و مرد از راه ادامه این ارتباط تصمیم دارند تا نیازهای عاطفی، روانی و جنسی خویش را برآورده کنند و اگر قرار باشد طرف مقابل حقوحقوق آنها را نادیده بگیرد، آنها از این نوع رابطه یا زندگی سرخورده میشوند.
آزمون دهید: تست نئو
زنان فهیم و با درایت عنوان میکنند که ما میدانیم که کار و تلاش و رسیدن به موقعیتهای برتر اجتماعی در رأس هدفها و تمایلات مردان است و ما انتظار نداریم مردان این هدف اصلی زندگی خود را فدای ما کنند اما ما دوست داریم این کار و فعالیت اجتماعی به نحوی برنامهریزی شود که مردان فرصت داشته باشند بخشی از زندگی شبانهروزی خود را معطوف ما کنند. ما اگر احساس کنیم مرد موردعلاقمان در کنار کار و فعالیت خود به یاد ماست و این توجه را حتی با یک تلفن زدن نشان میدهد، برای ما کافی است تا از او انرژی کافی دریافت کنیم، و حس کنیم که عشق و محبت او نسبت به ما مستمر و مداوم است.
از سوی دیگر ما نیاز داریم تا مرد مورد علاقهمان پس از فراغت از کار و فعالیت اجتماعی پس از اینکه در کنارمان قرار گرفت ساعتی را به طور واقعی به ما اختصاص دهد. نه اینکه تلویزیون تماشا کند و یا روزنامه و کتاب بخواند و وانمود نماید که مشغول شنیدن حرفهای ما است. او اگر بخواهد در این ساعت که در کنار ماست به کارهای روزانه خود بیندیشد، ما زود متوجه میشویم و احساس میکنیم کار روزانه خود را بر ما ترجیح میدهد. ما دوست داریم مردان این بیعت و این قرارداد با هم بودن را به طور دائم تمدید کنند و عشق و محبت خود را بر زبان جاری کنند. برای ما کلمه "عزیزم دوستت دارم" مانند اکسیژن هوا ضروری و حیاتبخش است. ما از دنیای مرموز و اسرارآمیز مردان بیزاریم، ما دوست داریم مردان ما را به خلوت فکری خود راه دهند و افکار، رؤیاها و آرزوهای خود را شفاف و بیپرده برای ما بازگو کنند. ما نمیخواهیم آنها همه وقت خود را به ما اختصاص دهند اما از سوی دیگر انتظار داریم کار و فعالیت و دلمشغولی آنها آنقدر به درازا نکشد که ما را بهکلی فراموش کنند تا جایی که وقتی با ما هستند هم، به امور دیگر خود فکر کنند.
آزمون دهید: تست طرحواره
ما دوست داریم وقتی خود را در اختیار مرد موردعلاقه خود قرار دهیم که، از او، عشق و محبت مستمر و مداوم دریافت کرده باشیم، او به ما بها بدهد، برایمان ارزش قائل باشد و به ما بفهماند که، تنها برای رفع نیاز جنسی خود در کنار ما قرار نمیگیرد و این کار او در تداوم عشق و محبتی است که به ما دارد، بنابراین ما از او امنیت، صمیمیت و وفاداری دریافت میکنیم و از این راه به اوج لذت میرسیم. اما زمانی که احساس میکنیم او تنها موقع نیاز جنسی خود، میخواهد به ما نزدیک شود، او را یک بیگانه به تصویر درمیآوریم که تنها قصد سوءاستفاده از ما را دارد، درحالیکه هیچ ارزشی برای ما قائل نیست، پس طبیعی است که او عشق و محبت خود را در راه دیگری به مصرف میرساند، در این موقع حس بدی در ما بیدار میشود، احساس ناامنی، و حسی که ما را وامیدارد او را مورد بازخواست قرار دهیم.
ما زنان مانند شما مردان که در کار خود جدی و دارای برنامهریزی هستید در کار عشقبازی خود چندان جدی و خشک و با برنامه نیستیم، ما اهل ناز کردنیم و شما باید ناز ما را بخرید. این نیست که وقتی به عشقورزی و ابراز احساسات نیاز داریم، به طور سیستماتیک از شما بخواهیم به ما محبت کنید. هنگامی که لب به گله و شکایت باز میکنیم، دنیا بر روی سر شما مردان خراب نشود که دنبال راه چاره باشید و مدام در گوش ما زمزمه میکنید که راهکار چنینوچنان است، کافی است در آن لحظه، ما را بغل کنید دستی بر سر و صورتمان بکشید و با ما اظهار عشق و علاقه کنید تا همه این گله و شکایتها به عشق و دلدادگی مبدل شود. در حقیقت گاهی یک راه جلبتوجه ما غرزدن است، ما غر میزنیم تا شما ما را نوازش کنید، ناز ما را بکشید و ما را موردتوجه خود قرار دهید.
ما کار سختی از شما نمیخواهیم که از مطرحکردن خواستههایمان دلخور شدید، ما قصد کنترل دائمی شما را نداریم، ما پرتوقع و زیادهخواه نیستم، شما مردان تصور نکنید اگر به ما عشق و محبت ورزیدید ما لجامگسیخته و غیرقابلکنترل میشویم. بر عکس عشق و محبت ما را رامتر و آرامتر میکند سطح توقعات ما را پایین میآورد، و خیالمان از جانب شما راحت میشود که عشقی که حق ما بود به دیگری نثار نمیکنید. شاید هم از اینکه نیاز به عشق ما مداوم است مضطرب شدید؟ در نگاه اول برای شما مردان کمی بعید است که بتوانید یکبار اضافی همچون یک عشق و محبت دائمی را با خود حمل کنید اما همینکه این عشق در وجود شما لانه کرد و آن را بهصورت ملکه ذهنی خود در آوردید، خیلی زود درمییابید که همین عشق یک آرامش بدون وصف به شما هدیه میکند که همین عشق میتواند شما را در مقابل بسیاری از آسیبها بیمه کند.
آنچه ما را خشنود و سرزنده نگه میدارد عبارت است از اینکه ما از جانب شما مردان احساس تعهد و وفاداری و پایبندی کنیم، گاهی از ما تمجید، تعریف و تحسین کنید و از به زبان آوردن جمله "عزیزم دوستت دارم" کوتاهی نکنید، ما را به خلوتگاه ذهن خود راه دهید و از آنچه در ذهن میگذرانید ما را مطلع کنید، هرگز آدم مرموز و اسرارآمیز به نظر نیایید، با ما مکالمه و ارتباط داشته باشید و به حرفهایمان خوب گوش فرا دهید هنگامی که با ما رابطه برقرار میکنید ما احساس امنیت و آسودگی خاطر میکنیم. برای ما در زندگی اهمیت قائل باشید و برای اجرای برنامههای زندگی نظر ما را هم جویا شوید، در زندگی گفتار و رفتاری داشته باشید که ما به ثبات قدم شما و قابلاعتماد بودنتان تکیه کنیم.
انگیزه
ذهن ما انباشته از باور است. بسیاری از این باورها نسل در نسل به ما منتقل شده و ما تصور میکنیم این باورها توسط دیگران بازبینی و اصلاح شده و یا از ناحیه مقدس به ما منتقل گردیده است، پس ما بدون آنکه آنها را نقد و برسی کنیم، برای تصمیمگیری در زندگی خود به طور ناخودآگاه از این باورها کمک میگیریم. ابزار بازبینی باورها خرد است، خرد زمانی میتواند وظیفه خود را انجام دهد که ما از راه مطالعه، تحقیق و استدلال آن را پرورش داده باشیم. انبوه باورهای فسیل شده در ذهن، به ما اجازه نمیدهد از خرد خود پیروی کنیم مگر آنکه آن را بیدار نگه داریم.
معرفی ویدیویی سامانه ازدواج و خانواده تستشو
مطالعه مقالات مکمل:
دیدگاهها
ثبت دیدگاه شما