معرفی پنل ریسلر معرفی پنل ریسلر

اشتراک گزاری

مدیریت افکار وسواسی

۱۰ تکنیک کاربردی برای مدیریت افکار وسواسی بدون دارو

گاهی ذهن ما آن‌قدر درگیر افکاری ناخواسته و تکرارشونده می‌شود که تمرکز، آرامش و حتی خواب شبانه‌ را از ما می‌گیرد. این افکار وسواسی می‌توانند اضطراب زیادی ایجاد کنند، حتی زمانی که می‌دانیم واقعی نیستند. بسیاری از افراد به دنبال راه‌هایی برای رهایی از این چرخه ذهنی هستند، بدون اینکه نیاز به دارو داشته باشند. خوشبختانه، روش‌های غیردارویی و روانشناختی موثری برای مدیریت افکار وسواسی وجود دارد که می‌تواند کیفیت زندگی را به‌طور چشمگیری بهبود دهد. در این مقاله، ۱۰ تکنیک کاربردی، علمی و قابل اجرا برای مواجهه سالم با افکار وسواسی معرفی می‌کنیم. اگر به دنبال آرامش ذهن و کنترل افکارت هستی، این راهکارها می‌توانند نقطه‌ی شروعی مفید باشند.

تست شو  

823

فهرست مطالب

🎧 برای درک بهتر مفاهیم روانشناسی، حتما به پادکست‌های روانشناسی تست شو گوش دهید! همین الان شروع کنید و تجربه‌ای جدید در یادگیری داشته باشید.

افکار وسواسی چیستند؟

افکار وسواسی یا وسواس فکری (Obsessive Thoughts)، نوعی افکار ناخواسته، تکرارشونده و مزاحم هستند که به‌صورت مداوم وارد ذهن فرد می‌شوند و باعث احساس اضطراب، تنش یا ناراحتی شدید می‌گردند. این افکار برخلاف میل و خواست فرد بروز می‌کنند و معمولاً با محتوای ترسناک، شرم‌آور، بی‌منطق یا نگران‌کننده همراه‌اند. بسیاری از افراد گاهی افکار ناخوشایند را تجربه می‌کنند، اما در اختلال وسواسی-جبری (OCD)، این افکار آن‌قدر شدید و پایدار هستند که زندگی روزمره را مختل می‌کنند.

افکار وسواسی می‌توانند در موضوعات مختلفی بروز پیدا کنند؛ از جمله ترس از آلودگی، شک در مورد قفل‌بودن در یا خاموش بودن گاز، افکار مذهبی یا اخلاقی افراطی، نگرانی از آسیب رساندن به دیگران یا حتی داشتن افکار جنسی ناخواسته. مهم‌ترین ویژگی این افکار، ناخواسته بودن و تکرار مداوم آن‌هاست.

فردی که از افکار وسواسی رنج می‌برد، معمولاً تلاش می‌کند این افکار را سرکوب کند یا با انجام یک «رفتار اجباری» (مثل شستن مکرر دست‌ها یا چک کردن پشت سر هم درب) آرامش موقتی به‌دست آورد. اما این چرخه وسواس-اجبار به مرور قدرت می‌گیرد و به ذهن اجازه نمی‌دهد آرام بگیرد.

درک ماهیت این افکار، اولین گام مهم برای کنترل آن‌هاست. افکار وسواسی نشان‌دهنده شخصیت یا نیت واقعی فرد نیستند؛ بلکه نشانه‌ای از یک اختلال اضطرابی‌اند که می‌توان آن را درمان کرد.

آیا می‌توان بدون دارو با وسواس مقابله کرد؟

آیا می‌توان بدون دارو با وسواس مقابله کرد؟

بله، در بسیاری از موارد می‌توان افکار وسواسی را بدون استفاده از دارو مدیریت کرد، به‌ویژه اگر وسواس در مراحل اولیه یا متوسط باشد. یکی از مؤثرترین روش‌های غیر دارویی برای درمان وسواس، استفاده از روان‌درمانی شناختی-رفتاری (CBT) و به‌ویژه تکنیکی به‌نام ERP یا مواجهه و جلوگیری از پاسخ است. این تکنیک به فرد کمک می‌کند به‌صورت تدریجی با محرک وسواس‌زا روبه‌رو شود، اما از انجام رفتار اجباری خودداری کند. با تمرین مداوم، مغز یاد می‌گیرد که نیازی به پاسخ دادن به آن افکار ندارد.

علاوه بر آن، ذهن‌آگاهی (mindfulness) نیز در درمان غیر دارویی وسواس بسیار مؤثر است. این تمرین‌ها به فرد کمک می‌کنند تا افکار وسواسی را تنها به‌عنوان "فکر" ببینند، نه واقعیت یا تهدید. در واقع با تمرین توجه به لحظه حال، قدرت افکار وسواسی کمتر می‌شود و فرد می‌تواند از آن‌ها فاصله بگیرد.

روش‌های دیگری مانند نوشتن افکار، تکنیک توقف فکر، تنفس عمیق، شناسایی الگوهای ذهنی و تغییر سبک زندگی (مثل خواب منظم و ورزش روزانه) نیز می‌توانند نقش مهمی در کاهش وسواس داشته باشند.

اگرچه دارو در موارد شدید یا مزمن ممکن است ضروری باشد، اما بسیاری از افراد با همین روش‌های رفتاری و شناختی، بدون نیاز به دارو، به بهبودی قابل توجهی می‌رسند. مهم‌ترین نکته استمرار در تمرین و گاهی راهنمایی از سوی یک مشاور روان‌شناس متخصص است.

🌟 نگرش مثبت کلید موفقیت است! مقاله معرفی تست نگرش مثبت را بخوانید و با ارزیابی خود، مسیر رشد فردی‌تان را هموار کنید.

۱. تکنیک مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)

تکنیک مواجهه و جلوگیری از پاسخ یا به اختصار ERP (Exposure and Response Prevention) یکی از مؤثرترین روش‌های درمانی برای افکار وسواسی و اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است. در این روش، فرد به‌صورت کنترل‌شده و تدریجی در معرض محرکی قرار می‌گیرد که باعث ایجاد وسواس می‌شود، اما از انجام رفتار اجباری که معمولاً برای کاهش اضطراب به کار می‌برد، خودداری می‌کند.

برای مثال، فردی که وسواس آلودگی دارد و مدام دست‌هایش را می‌شوید، در ERP به‌صورت آگاهانه و تدریجی در معرض شیئی قرار می‌گیرد که تصور می‌کند آلوده است (مثل دست زدن به درب دستشویی)، اما از شستن دست‌ها خودداری می‌کند. در ابتدا اضطراب افزایش می‌یابد، اما پس از مدتی، سیستم عصبی یاد می‌گیرد که بدون انجام رفتار وسواسی نیز می‌تواند آرام شود.

این روش معمولاً با کمک یک درمانگر آموزش‌دیده انجام می‌شود، چرا که طراحی مراحل مواجهه و کنترل اضطراب نیاز به دقت دارد. تکنیک ERP، مغز را آموزش می‌دهد که افکار وسواسی خطری واقعی نیستند و نیازی به واکنش فوری ندارند.

هرچند این فرایند در ابتدا ناراحت‌کننده است، اما با تمرین منظم، کاهش چشم‌گیری در شدت افکار وسواسی و رفتارهای اجباری ایجاد می‌شود. مهم‌ترین اصل در این روش، پایداری و اعتماد به فرایند درمان است.

۲. نوشتن افکار وسواسی برای تخلیه ذهنی

یکی از راهکارهای ساده و در عین حال مؤثر برای کاهش شدت افکار وسواسی، استفاده از نوشتن درمانی یا ثبت افکار وسواسی روی کاغذ است. این تکنیک باعث می‌شود افکاری که به‌صورت مداوم در ذهن تکرار می‌شوند، از حالت چرخه‌ای خارج شده و به شکل عینی روی کاغذ دیده شوند. این کار نه‌تنها ذهن را سبک‌تر می‌کند، بلکه کمک می‌کند فرد نسبت به محتوای افکار خود آگاهی بیشتری پیدا کند.

در هنگام نوشتن، هدف این نیست که افکار وسواسی را تجزیه‌وتحلیل کنیم یا درستی آن‌ها را بررسی کنیم؛ بلکه هدف، تخلیه ذهنی و کاهش بار هیجانی آن‌هاست. برای مثال، می‌توانید هر روز در یک زمان مشخص، تمام افکار مزاحم‌تان را بدون سانسور بنویسید. حتی اگر افکار تکراری و عجیب به‌نظر برسند، نوشتن آن‌ها کمک می‌کند فاصله‌تان را با آن‌ها حفظ کنید.

نوشتن افکار وسواسی برای تخلیه ذهنی

تحقیقات روان‌شناسی نشان داده‌اند که نوشتن افکار، به مغز کمک می‌کند تا از حالت اضطرابی به حالت مشاهده‌گرانه تغییر وضعیت دهد. بعد از مدتی، فرد متوجه می‌شود بسیاری از این افکار تکراری، بی‌پایه و موقتی هستند.

نوشتن افکار وسواسی همچنین می‌تواند ابزار مفیدی برای جلسات درمانی باشد؛ چون روان‌درمانگر می‌تواند با کمک نوشته‌ها، الگوهای فکری مزاحم را شناسایی کرده و راهکارهای مؤثرتری ارائه دهد. این روش، ساده اما بسیار قدرتمند است.

۳. تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

ذهن‌آگاهی یا Mindfulness یکی از مؤثرترین و علمی‌ترین روش‌ها برای مدیریت افکار وسواسی است. ذهن‌آگاهی به معنای «بودن در لحظه حال، بدون قضاوت» است. بسیاری از افراد مبتلا به وسواس، ذهنی نگران گذشته یا آینده دارند؛ یعنی مدام درگیر "اگرها"، "نکنه‌ها" و "بایدها" هستند. ذهن‌آگاهی کمک می‌کند تا فرد آگاهانه و با پذیرش، توجه خود را به لحظه اکنون بازگرداند.

در ذهن‌آگاهی، شما یاد می‌گیرید که به افکار وسواسی به‌عنوان چیزی جدا از خود نگاه کنید. به جای اینکه با آن‌ها درگیر شوید یا بخواهید سرکوب‌شان کنید، آن‌ها را مشاهده می‌کنید و اجازه می‌دهید بدون دخالت از ذهن عبور کنند. این کار باعث می‌شود افکار وسواسی قدرت خود را از دست بدهند و به مرور، اضطراب ناشی از آن‌ها کاهش یابد.

تمرینات ساده‌ای مانند تمرکز بر تنفس، اسکن بدن، مراقبه آگاهانه یا حتی خوردن آگاهانه غذا می‌تواند به تقویت ذهن‌آگاهی کمک کند. برای مثال، چند دقیقه در روز را فقط به تنفس خود توجه کنید؛ زمانی که فکری وارد ذهن‌تان شد، بدون قضاوت آن را مشاهده کرده و دوباره توجه‌تان را به نفس برگردانید.

با تمرین منظم، ذهن شما مهارت رها کردن افکار مزاحم را یاد می‌گیرد. ذهن‌آگاهی یک تمرین روزمره است، نه یک راه‌حل فوری؛ اما در بلندمدت، یکی از قوی‌ترین ابزارها برای کاهش وسواس و افزایش آرامش ذهنی است.

🧠 هوش چندگانه فرزندتان را بشناسید! همین امروز تست هوش گاردنر را انجام دهید و استعدادهای کودک خود را کشف کنید.

۴. تکنیک توقف فکر (Thought Stopping)

تکنیک توقف فکر یا Thought Stopping یکی از راهکارهای رفتاری برای مقابله با افکار وسواسی تکرارشونده است. این تکنیک به فرد کمک می‌کند تا به‌طور فعالانه و آگاهانه، جلوی جریان افکار مزاحم را بگیرد و ذهنش را از ورود به چرخه وسواس نجات دهد.

روش اجرای این تکنیک ساده است. هر زمان متوجه شدید که افکار وسواسی وارد ذهن‌تان شده‌اند، به‌صورت لفظی یا ذهنی به خودتان بگویید: «ایست!» یا «بس کن!». برخی افراد برای تقویت این دستور، از محرک فیزیکی مثل ضربه آرام با کش پلاستیکی دور مچ دست استفاده می‌کنند. بعد از این توقف، ذهن را به سمت یک فعالیت جایگزین هدایت کنید؛ مثلاً فکر کردن به یک خاطره خوب، شمارش معکوس، یا تمرکز روی یک کار ساده مثل شستن ظرف یا پیاده‌روی.

نکته مهم در این روش، تمرین منظم و مداومت است. تکنیک توقف فکر، بیشتر زمانی مؤثر است که فرد به‌خوبی الگوی ورود افکار وسواسی را بشناسد و در مراحل اولیه جلوی آن را بگیرد.

البته باید توجه داشت که این روش قرار نیست فکر را "سرکوب" کند، بلکه هدف آن جلوگیری از درگیر شدن ذهن با فکر وسواسی است. اگر همراه با روش‌هایی مثل ذهن‌آگاهی یا ثبت افکار به‌کار رود، اثربخشی بالاتری خواهد داشت.

تکنیک توقف فکر برای بسیاری از افراد، به‌ویژه در شروع درمان وسواس، راهی فوری برای کسب کنترل ذهنی ایجاد می‌کند.

۵. زمان‌بندی افکار وسواسی

زمان‌بندی افکار وسواسی (Scheduled Worry Time) یکی از تکنیک‌های مؤثر در مدیریت وسواس‌های فکری است که به ذهن آموزش می‌دهد چه زمانی به افکار مزاحم توجه کند و چه زمانی آن‌ها را نادیده بگیرد. برخلاف تلاش برای سرکوب این افکار که معمولاً نتیجه معکوس دارد، زمان‌بندی به شما اجازه می‌دهد که در یک بازه زمانی مشخص و محدود، به‌صورت کنترل‌شده به این افکار بپردازید.

نحوه اجرا به این صورت است که روزانه یک بازه ۱۵ تا ۳۰ دقیقه‌ای تعیین می‌کنید—مثلاً ساعت ۷ عصر—که در آن فقط اجازه دارید به افکار وسواسی فکر کنید. در طول روز، هرگاه فکری مزاحم سراغ‌تان آمد، به خودتان بگویید: «الان وقت فکر کردن به این موضوع نیست، بعداً در زمان تعیین‌شده بهش فکر می‌کنم.» می‌توانید حتی آن فکر را یادداشت کرده و بعداً سر زمان مقرر آن را مرور کنید.

زمان‌بندی افکار وسواسی

این تکنیک در واقع نوعی «حد و مرز ذهنی» برای افکار مزاحم ایجاد می‌کند. به‌مرور زمان، ذهن یاد می‌گیرد که نیازی به پاسخ فوری به این افکار ندارد، و اضطراب ناشی از آن‌ها کاهش می‌یابد. نکته مهم این است که در زمان اختصاص‌یافته، فقط فکرها را مرور کنید، نه اینکه آن‌ها را حل یا تحلیل کنید.

زمان‌بندی افکار وسواسی یک روش ساده ولی مؤثر است برای بازیابی کنترل ذهن و جلوگیری از سلطه بی‌وقفه افکار مزاحم.

۶. بازسازی شناختی یا تغییر زاویه نگاه

بازسازی شناختی (Cognitive Restructuring) یکی از تکنیک‌های اصلی در درمان شناختی-رفتاری (CBT) است که به افراد کمک می‌کند افکار غیرواقع‌بینانه یا اغراق‌شده را شناسایی کرده و با افکار منطقی‌تر جایگزین کنند. در وسواس‌های فکری، معمولاً فرد دچار خطاهای شناختی مانند بزرگ‌نمایی خطر، تفکر همه یا هیچ، یا مسئولیت‌پذیری افراطی می‌شود.

مثلاً فردی که فکر می‌کند «اگر دستم را نشورم، ممکن است خانواده‌ام مریض شوند و من مقصر باشم»، گرفتار تفکر فاجعه‌ساز و احساس مسئولیت غیرمنطقی است. در بازسازی شناختی، فرد یاد می‌گیرد این افکار را به چالش بکشد: «آیا شواهدی واقعی برای این فکر دارم؟ آیا همه مردم با هر تماس، بیمار می‌شوند؟ آیا مسئولیت سلامت دیگران فقط بر عهده من است؟»

با این تمرینات، کم‌کم فرد زاویه نگاه خود را تغییر می‌دهد. دیگر به افکار وسواسی به‌عنوان واقعیت نگاه نمی‌کند، بلکه آن‌ها را به‌عنوان «افکار خودکار و خطادار» تشخیص می‌دهد. این تغییر زاویه دید، نه‌تنها شدت اضطراب را کاهش می‌دهد، بلکه قدرت افکار وسواسی را هم کم می‌کند.

بازسازی شناختی یک مهارت یادگرفتنی است؛ می‌توان آن را با کمک یک درمانگر یا از طریق نوشتن افکار و بررسی شواهد تمرین کرد. با تکرار این فرایند، ذهن به‌تدریج به تفکر واقع‌بینانه‌تر و آرام‌تر عادت می‌کند.

🎲 بازی‌های روانشناختی می‌توانند به بهبود مهارت‌های ذهنی کمک کنند. مقاله معرفی بازی‌های روانشناختی را بخوانید و سرگرمی همراه با یادگیری را تجربه کنید!

۷. ورزش و فعالیت بدنی منظم

ورزش یکی از ساده‌ترین و در عین حال مؤثرترین راهکارها برای کاهش اضطراب و مدیریت افکار وسواسی است. مطالعات روان‌شناختی نشان داده‌اند که فعالیت بدنی منظم باعث آزاد شدن هورمون‌های شادی‌آور مانند اندورفین، دوپامین و سروتونین می‌شود؛ ترکیباتی که به‌طور مستقیم خلق‌وخو را بهبود می‌بخشند و اضطراب را کاهش می‌دهند.

برای افرادی که با وسواس فکری درگیرند، ورزش می‌تواند مانند یک «سوپاپ تخلیه» عمل کند. زیرا هم باعث کاهش تنش جسمی می‌شود و هم تمرکز را از افکار تکراری مزاحم به سمت فعالیتی سالم و سازنده سوق می‌دهد. حتی پیاده‌روی ۳۰ دقیقه‌ای روزانه در طبیعت یا دویدن سبک می‌تواند تأثیر چشمگیری بر ذهن بگذارد.

همچنین، ورزش منظم کمک می‌کند تا کیفیت خواب بهتر شود، انرژی روزانه افزایش یابد و بدن احساس تعادل بیشتری داشته باشد. همه این‌ها در کنار هم، قدرت روانی فرد را برای مقابله با افکار وسواسی افزایش می‌دهد.

نیازی نیست فعالیت بدنی حتماً شدید یا پیچیده باشد. انتخاب‌هایی مانند یوگا، شنا، دوچرخه‌سواری یا حتی رقص در خانه می‌توانند به همان اندازه مؤثر باشند. نکته مهم این است که ورزش به بخشی از سبک زندگی تبدیل شود، نه صرفاً یک فعالیت گاه‌به‌گاه.

۸. تمرین تنفس عمیق و ریلکسیشن

تنفس عمیق و تکنیک‌های ریلکسیشن (آرام‌سازی) ابزارهایی ساده اما بسیار قدرتمند در برابر افکار وسواسی هستند. زمانی که ذهن دچار وسواس می‌شود، بدن نیز واکنش استرسی نشان می‌دهد: ضربان قلب بالا می‌رود، تنفس سطحی و سریع می‌شود، عضلات منقبض می‌شوند. در چنین حالتی، تمرین تنفس عمیق می‌تواند به بدن سیگنال بدهد که «همه‌چیز امن است» و سیستم عصبی را از حالت هشدار خارج کند.

یکی از ساده‌ترین تکنیک‌ها، تنفس ۴-۷-۸ است: ۴ ثانیه دم، ۷ ثانیه نگه‌داشتن نفس، و ۸ ثانیه بازدم. این نوع تنفس به کاهش فوری اضطراب و افکار مزاحم کمک می‌کند. با تکرار منظم این تمرین، بدن شما آرامش بیشتری تجربه می‌کند و ذهن‌تان نیز انعطاف‌پذیرتر می‌شود.

همچنین می‌توانید از تکنیک‌های ریلکسیشن عضلانی استفاده کنید؛ به این صورت که عضلات مختلف بدن (از پاها تا صورت) را به‌صورت ارادی منقبض کرده و سپس رها می‌کنید. این تمرین باعث آگاهی از تنش‌های بدنی و کاهش آن‌ها می‌شود.

ریلکسیشن نه‌تنها به کاهش افکار وسواسی کمک می‌کند، بلکه زمینه را برای تمرین‌های ذهن‌آگاهی و تکنیک‌های شناختی نیز فراهم می‌کند. اختصاص دادن چند دقیقه از روز به تمرین تنفس عمیق، گامی مهم برای بازگرداندن کنترل ذهنی و احساسی به خودتان است.

شناسایی محرک‌های فکری و ذهنی

۹. شناسایی محرک‌های فکری و ذهنی

یکی از مهم‌ترین مراحل در مدیریت افکار وسواسی، شناسایی محرک‌ها (triggers) است. محرک‌ها همان شرایط، مکان‌ها، افراد یا حتی احساساتی هستند که افکار وسواسی را فعال می‌کنند. وقتی فرد بتواند این عوامل را به‌درستی بشناسد، یک گام بزرگ در جهت کنترل ذهن خود برداشته است.

برای مثال، برخی افراد هنگام قرار گرفتن در محیط‌های شلوغ یا آلوده، دچار افکار وسواسی درباره بیماری یا آلودگی می‌شوند. برخی دیگر ممکن است با دیدن یک شی خاص، یا حتی شنیدن جمله‌ای تحریک شوند. گاهی اوقات نیز احساساتی مانند خجالت، احساس گناه یا اضطراب می‌توانند نقش محرک را ایفا کنند.

نوشتن یک دفتر ثبت افکار وسواسی به شناسایی این محرک‌ها کمک می‌کند. هر بار که وسواس ذهنی شروع می‌شود، می‌توانید یادداشت کنید: «چه اتفاقی افتاد؟ کجا بودم؟ چه احساسی داشتم؟ چه فکری آمد؟ چه واکنشی نشان دادم؟» با مرور این یادداشت‌ها، الگوهای ذهنی و محیطی مشخص می‌شوند.

زمانی که محرک‌ها را شناختید، می‌توانید یا از آن‌ها پرهیز کنید، یا با کمک تکنیک‌هایی مانند مواجهه تدریجی یا ذهن‌آگاهی، خود را به‌صورت کنترل‌شده در معرض آن‌ها قرار دهید. شناسایی محرک‌ها مثل چراغ قوه‌ای است که به شما کمک می‌کند تاریکی ذهن را بهتر ببینید و بر آن مسلط شوید.
📚بیشتر بخوانید:انواع بازی های روانشناختی

۱۰. جایگزینی فکر با رفتار هدفمند

وقتی افکار وسواسی به ذهن هجوم می‌آورند، معمولاً فرد به‌صورت ناخودآگاه درگیر آن‌ها می‌شود و تلاش می‌کند با فکر کردن یا انجام رفتارهای وسواسی اضطراب را کم کند. اما یک راهکار بسیار مؤثر، جایگزین کردن فکر با یک رفتار هدفمند است؛ یعنی به‌جای غرق شدن در وسواس، به کاری معنادار و کنترل‌شده مشغول شوید.

این تکنیک بر پایه اصل «رفتار فعال برای تغییر توجه» طراحی شده است. ذهن انسان نمی‌تواند هم‌زمان به دو چیز متمرکز فکر کند. پس اگر شما در لحظه‌ای که افکار مزاحم می‌آیند، خود را درگیر فعالیتی مفید مثل کتاب خواندن، حل جدول، گوش دادن به موسیقی، کار دستی، نوشتن یا حتی تماس با یک دوست کنید، ذهن کم‌کم از افکار وسواسی فاصله می‌گیرد.

نکته مهم این است که این رفتارها باید هدفمند و از پیش تعیین‌شده باشند. یعنی فهرستی از فعالیت‌هایی که برای‌تان لذت‌بخش یا مفید هستند، تهیه کرده و در مواقع اضطرار به سراغشان بروید. این روش به ذهن یاد می‌دهد که در مواجهه با وسواس، لازم نیست وارد چرخه فکر-اضطراب-عمل وسواسی شود، بلکه می‌تواند مسیر متفاوتی را انتخاب کند.

با تمرین مداوم این تکنیک، ذهن انعطاف‌پذیرتر می‌شود و کنترل فرد بر افکار مزاحم بیشتر خواهد شد. جایگزینی فکر با رفتار، یک مهارت است و مانند هر مهارتی، با تکرار تقویت می‌شود.

دیدگاه‌ها

ثبت دیدگاه ‌شما

نام شما*

دیدگاه ‌شما*

امتیاز خود را وارد کنید

این تست را به کاربر های دیگر

این تست را به کاربر های دیگر