تست هوش هیجانی (EQ-BarOn)

نمره کلی آزمون

277 نمره از 450

61%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1 - مهارت های درون فردی

80 نمره از 150

53%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1-1 : استقلال

10 نمره از 30

33%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1-2 : خودشکوفایی

20 نمره از 30

66%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1-3 : خودآگاهی هیجانی

22 نمره از 30

73%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1-4 : احترام به خود

12 نمره از 30

40%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

1-5 : خود ابرازی

16 نمره از 30

53%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

2 - مهارت های بین فردی

68 نمره از 90

75%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

2-1 : روابط بین فردی

27 نمره از 30

90%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

2-2 : مسئولیت پذیری اجتماعی

23 نمره از 30

76%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

2-3 : همدلی

18 نمره از 30

60%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

3 - توان سازگاری

55 نمره از 90

61%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

3-1 : توانایی حل مسئله

22 نمره از 30

73%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

3-2 : واقع گرایی

14 نمره از 30

46%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

3-3 : انعطاف پذیری

19 نمره از 30

63%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

4 - خلق و خوی عمومی

38 نمره از 60

63%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

4-1 : شادکامی

20 نمره از 30

66%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

4-2 : خوش بینی

18 نمره از 30

60%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

5 - مدیریت استرس

36 نمره از 60

60%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

5-1 : تحمل استرس

15 نمره از 30

50%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

5-2 : کنترل تکانش

21 نمره از 30

70%
خیلی کم
کم
متوسط
زیاد
خیلی زیاد

توانایی حل مسئله

حل مسئله :(Problem Solving)این عامل بر توانایی ما در حل مسائل فردی و بین فردی مؤثر است. این عامل مستلزم توانایی شناسایی و تعریف مشکلات و همچنین تولید و اجرای راه حلهای بالقوه است. افرادی که در حل مسئله توانا هستند، اغلب با وظیفه شناسی، نظم و انضباط و به صورت سیستماتیک در مقابله با شرایط چالش برانگیز عمل می کنند. حل مسئله مستلزم توجه به جزئیات در یک وضعیت بسیار پیچیده است و نیاز به فیلترینگ سریع اطلاعات و نیز اولویت بندی یک مسیر دارد.

شما غالباً در تشخیص و تحلیل مسائلی که با آن روبرو می شوید احساس ضعف می کنید. شما برای حل یک مشکل وقت چندانی صرف نمی کنید، بنابراین بسیاری از راه حل های خلاقانه موجود را نادیده می گیرید همین امر باعث توجه نکردن شما به مسائل مهم و عمیق، و تصمیم گیری های سطحی و عجولانه می شود. البته باید به این نکته توجه داشته باشید که حل مسئله یک مهارت اکتسابی است و می توانید با انجام تمرین های مربوطه، به تقویت آن کمک کنید.

در تصمیم گیری، منظم، با ملاحظه و روشمند پیش نمی روید، تمام جوانب کار را در نظر نمی گیرید و همین باعث می شود که تصمیمات عجولانه و اشتباه بگیرید. این ویژگی سبب کاهش احساس خودکارآمدی شما شده و باعث می شود کمتر از دیگران در زندگی احساس لذت و آرامش را تجربه کنید.

علاوه بر این، شما به دلیل توانایی حل مسئله پایین اغلب در زندگی متحمل استرس زیادی می شوید و به خوبی قادر به مدیریت هیجان های خود نیستید. بنابراین بهتر است هر چه زودتر راهکارهای مفید و موثر حل مسئله را بیاموزید و در زندگی به کار ببندید.

شادکامی

خوشبختی یا شادکامی: (Happiness)این عامل به عنوان توانایی ما برای احساس خوشحال بودن با خودمان، دیگران و به طورکلی زندگی تعریف شده است. در این زمینه، شادی ترکیبی از رضایت از خود، رضایت عمومی و توانایی لذت بردن از زندگی است. مردم خوشبخت اغلب در هر دو زمان کار و اوقات فراغت احساس راحتی می کنند و از فرصت های ساده برای لذت بردن استفاده می کنند. این عامل با یک احساس کلی از شادی و شور و شوق همراه است. ناتوانی در تجربه شادکامی، اغلب نشان دهنده نارضایتی و گرایش های افسردگی است.

این خرده مقیاس میزان عواطف و هیجانات مثبت و حس رضایت از زندگی و خوشبختی را در شما می سنجد.

شما چندان تمایلی به مراودات اجتماعی و معاشرت با افراد دیگر ندارید. دوستان صمیمی کمی دارید و ترجیح می دهید به جای توسعه شبکه دوستی خود، ارتباط خود را با همین دوستان حفظ کنید.

نسبت به زندگی و قوانین حاکم بر طبیعت احساس نارضایتی می کنید. احساس می کنید زندگی و آینده در کنترل شما نیست و نمی توانید در تعیین کیفیت زندگی خود نقش چندانی داشته باشید. همین امر باعث ایجاد نگاه بدبینانه و منفی نسبت به آینده در شما شده است.

نسبت به دیگران پذیرش نسبتاً کمی دارید، به این معنا که معمولاً آنها را همانگونه که هستند نمی پذیرید و می خواهید که آنها مطابق با ویژگی ها و اصول شما رفتار کنند.

تاحدودی نقاط قوت و ضعف خود را می شناسید با این حال نیاز دارید که بیش از این به خودآگاهی برسید و پذیرای خود باشید. نمره پایین شما در شادکامی صرفاً نشان دهنده این نیست که شما ناکامی ها و شکست های بیشتری نسبت به بقیه تجربه کرده اید، بلکه به این دلیل است که در مواجهه با رویدادهای زندگی، بیش از دیگران مستعد رنج کشیدن و غصه خوردن هستید.

شما باید بیاموزید که الزاماً برای شادکامی نیازی به وقوع رویدادهای بزرگ نیست و می توان از داشته های کوچک و روزمره زندگی بیشترین لذت را ببرید و احساس شادمانی کرد. باید به این نکته توجه داشته باشید که زمینه های به وجود آمدن استرس، افسردگی و حسادت در شما وجود دارد پس باید مراقب خود باشید

استقلال

استقلال  (Independence) : این عامل به عنوان توانایی ما برای خودمختاری)تکیه بر خود (و عدم وابستگی احساسی به دیگران تعریف شده است؛ یعنی خود، هدایتگر افکار و اقداماتمان باشیم. افراد مستقل در برنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم به خود تکیه می کنند.

توانایی مستقل بودن به درجه ی قدرت درونی ما، اعتماد به نفس و همچنین میل به برآورده کردن انتظارات و تعهدات بدون اینکه وابسته به این انتظارات شویم، بستگی دارد.

این عامل برای یک مدیر و رهبر موفق بودن، و همچنین شغل هایی که نیاز به کار و تصمیم گیری های فردی دارند، بسیار مهم است. کارکنان وابسته باعث میشوند که تیم ها به سختی به طور مؤثر و کارآمد کار کنند زیرا آنها فرایند کار گروهی را آهسته می کنند، چون به دیگران وابسته اند تا کاری را که باید انجام شود به آنها نشان دهند و اغلب برای تکمیل وظایف خود نیاز به کمک دارند. از سوی دیگر، افراد بیش ازحد مستقل اغلب در کارهای گروهی اعضای مناسبی نیستند و همکاری با دیگران را دشوار میسازند. به همین ترتیب، میزان مناسبی از استقلال، مانند بسیاری از ویژگی های دیگر انسانی مطلوب و مورد نیاز است.

شما عموماً فردی قاطع و اهل عمل نیستید. معمولاً تمایلی به تجربه موقعیت های جدید ندارید و تا حدودی از تغییر در شرایط زندگی تان هراس دارید. اتخاذ تصمیم های مهم در هنگام مواجهه با مسائل جدید برای شما دشوار است، تمایل دارید که هنگام رویارویی با چالش های زندگی به دیگران تکیه کنید.

تعلل شما در تصمیم گیری تا حدودی به دلیل هراس از مسئولیت مواجهه با پیامدهای آن است، به همین خاطر عموماً ترجیح می دهید که دیگران برای شما تصمیم بگیرند. یکی دیگر از دلایل تعلل شما این است که هنگام تصمیم گیری به قضاوت و نظر دیگران اهمیت زیادی می دهید.

در زمینه ارتباط بین فردی، اگرچه وابستگی و نزدیکی زیادی بین شما با دوستان و خانواده وجود دارد، با این حال این وابستگی معمولاً باعث رنجش و پریشانی شما می شود. شما تمایل دارید که نزدیکان‌تان شما را در امور مختلف زندگی همراهی کنند. هنگامی که این انتظار شما برآورده نمی شود برای شما رنجش و پریشانی به دنبال دارد. به زبان ساده تر می توان گفت حالات روحی شما بیش از آنکه مبتنی بر شرایط خودتان باشد وابسته به رفتار دیگران است. عموماً فرد کنجکاوی نیستید و در انجام اموری که به عهده شما گذاشته شده است، ابتکار عمل کمی به خرج می دهید.

نمره پایین نشان می دهد شما در اخذ تصمیم گیری های مستقل ، کنترل بر اعمال و افکار خود و وابستگی عاطفی و هیجانی دچار مسئله هستید.پیشنهاد می گردد شما مهارت های قاطعیت و رفتار جرأتمندانه ، حل مسئله و تصمیم گیری خود را افزایش دهید.

تحمل استرس

تحمل استرس و فشار روانی  (Stress Tolerance) : این عامل به عنوان توانایی ما برای مدیریتِ مؤثر و سازنده احساسات تعریف میشود. در اصل، تحمل استرس، توانایی مقاومت و مقابله با حوادث نامطلوب و موقعیت های استرس زاست، بدون آنکه در هم بشکنیم. تحمل استرس بخش مهمی از هوش هیجانی و یک صفت ضروری برای رهبری است. هنگامیکه همه چیز دشوار میشود، این افراد تمایل دارند که وضعیت را کنترل کنند و وضعیت بحرانی ایجادشده را تحت کنترل قرار دهند. این توانایی برای رهبریِ موفق، مهم و حیاتی است و مستلزم تمرکز بر وضعیت حاضر و توجه به جزئیات به منظور ادامه و انجام کار است.

این خرده مقیاس میزان تاب آوری و تحمل شما را در برابر عوامل استرس زا ارزیابی می کند و رویارویی مثبت و فعال با استرس را در شما مورد سنجش قرار می دهد.

شما احساس می کنید که قادر نیستید به خوبی مشکلات خود را پشت سر بگذارید و به آسانی دچار احساس یأس و ناامیدی می شوید. این احساس ناتوانی در تحمل شرایط دشوار، اضطراب و استرس زیادی را به شما وارد می کند و بر کل عملکرد شما تاثیر منفی می گذارد.

شما احتمالاً بیش از دیگران احساس بی عدالتی، خشم و افسردگی می کنید. شما در انعطاف پذیری و انطباق با شرایط دشوار کمی دچار مشکل هستید. البته موارد زیادی پیش آمده که با مشکلات و شرایط دشواری که برایتان پیش آمده سازگار شده اید، با این حال این سازگاری از نوع منفعلانه بوده است، به این معنا که صرفاً تسلیم شده و همه چیز را به زمان، شانس یا تقدیر سپرده اید. بهتر است همان طور که مشکل را می پذیرید برای حل آن تلاش کنید و نگذارید موانع به وجود آمده انگیزه و اراده شما را تحت تاثیر قرار دهد.

سعی کنید با کسب دانش و مهارت های لازم، روش های بهتر و موثرتری برای مقابله با استرس بیاموزید و آنها را به کار ببندید، زیرا سطح پایین تحمل فشار روانی در شما، می تواند منجر به بروز آسیب های جسمانی و روانشناختی شود و عملکرد شما را در حوزه های مختلف تحصیلی، شغلی و خانوادگی کاهش دهد.

به طور کلی شما به سختی می توانید خونسردی خود را حفظ کنید و معمولاً کنترل خود را در هنگام بروز فشار روانی از دست می دهید، این امر به این معنا نیست که شما واقعا برای مقابله با مشکلات و فشارها توانمند نیستید، بلکه به این دلیل است که به توانایی خودتان برای مقابله با آنها باور ندارید

خودشکوفایی

خودشکوفایی (Self-Actualization)  : این عامل به عنوان توانایی ما برای تعیین اهداف شخصی و طی کردن مسیر برای دستیابی به آنها برای عملیاتی نمودن توانایی های بالقوه مان تعریف شده است. خود شکوفایی یک فرایند مداوم است که تلاش می کند تا به حداکثر توسعه مهارت ها و استعداد هایمان برسیم. فاکتور خود شکوفایی شامل یک پیشرفت عمومی و همه گیر است و تأثیری مثبت روی کسانی که در اطراف ما هستند میگذارد. خود شکوفایی اغلب منجر به احساس رضایت از خود میشود.

این عامل، انرژی احساسی ای را ایجاد می کند که به ما انگیزه می دهد تا بهترین کارمان را انجام دهیم.

نمرات پایین خودشکوفایی با ناامیدی، عصبانیت و حتی افسردگی همراه است. این باعث ایجاد مشکلاتی در انجام کارهایی میشود که میخواهیم و میتوانیم انجام دهیم. افرادی که نمرات کم در این مقیاس دارند، نمی دانند که چه میخواهند انجام دهند، چراکه آنها در مورد خودشان و آنچه میخواهند سر درگم اند؛ یا آنها ممکن است بدانند که چه می خواهند، اما نمی توانند پتانسیل خود را به دلایل مختلف تحقق بخشند.

شما با اینکه از استعدادها و ظرفیت های بالقوه زیادی برخوردارید، آنها را شناسایی نکرده و به کار نمی گیرید. در تنظیم و تکامل اهدافتان تا حدودی مشکل دارید.

شما از استقلال لازم برخوردار نیستید و احساس وابستگی به نزدیکان خود دارید. اغلب نمی توانید آزادانه تصمیم گرفته و عمل کنید، و نفوذ نظر اطرافیان شما را آزار می دهد. در جهت کمال و رشد خود برنامه ریزی می کنید، با این حال در عمل به آن چندان موفق نیستید.

شما در قید و بند مشکلات گذشته خود به سر می برید و نمی توانید به خوبی خود را با شرایط فعلی زندگی تان سازگار کنید. در هنگام روبه رو شدن با موقعیت های دشوار، عواطف منفی زیادی را تجربه می کنید و کنارآمدن با این عواطف برای شما دشوار است. درک شما از واقعیت نسبتاً محدود است و بیشتر ترجیح می دهید که به افکار و خیالات خود پناه ببرید.

افرادی که نمرات کم در مقیاس I-EQ Actualization-Self دارند، نمیدانند که چه میخواهند انجام دهند، چراکه آنها در مورد خودشان و آنچه میخواهند سردرگماند؛ یا آنها ممکن است بدانند که چه میخواهند، اما نمیتوانند پتانسیل خود را به دلایل مختلف تحقق بخشند. علاوه بر این، کاهش فعالیتهای شخصی نیز یکی از نشانه های اصلی افسردگی است.

خودآگاهی هیجانی

خودآگاهی هیجانی (Self Emotional Awareness)  : این عامل به عنوان توانایی ما از آگاهی، شناسایی و درک احساساتمان تعریف شده است. خودآگاهی هیجانی، توانایی تشخیص عواطف مختلف و تمایز میان آنهاست. خودآگاهی هیجانی، این است که بدانیم چه احساسی داریم و بدانیم چه چیزی باعث این احساسات می شود.

گفته می شود افرادی که دارای آگاهی عاطفی بالایی هستند «با احساسات خود ارتباط دارند» و درک خوبی از موجودیت درونی خود دارند.

واقع گرایی

واقع گرایی : (Reality Testing) این عامل، توانایی ما در اعتبار بخشیدن به احساساتمان و در نظر گرفتن واقعیت است که شامل ارزیابی بین آنچه به صورت درونی تجربه کرده ایم و آنچه در دنیای خارج وجود دارد، است. تست واقعیت، شامل تنظیم وضعیت حاضر، تلاش برای نگهداشتن همه چیز در منظر صحیح و تجربه چیزها به صورت واقعی و همانطور که هستند، است، بدون رؤیاپردازی بیش ازحد و یا افکار پوچ در مورد آنها.

این خرده مقیاس میزان هماهنگی، بین چیزی که به طور هیجانی تجربه کرده اید و چیزی که بطور واقعی وجود دارد، را در شما مورد ارزیابی قرار می دهد.

شما در درک موقعیت کنونی و فهم امور روزمره و تجربه های خود، آنگونه که واقعا هستند دچار مشکل هستید. زیرا تمایل دارید که هنگام مواجه شدن با یک مسئله به جای تمرکز بر روی جنبه های مختلف آن و برنامه ریزی برای حل آن مسئله، به خیال پردازی و نادیده گرفتن آن مشکل پناه ببرید.

این مورد یکی از مواردی است که باید روی آن کار کنید زیرا می تواند باعث شکست ها و ناامیدی های زیادی در زندگی شما بشود. در واقع شکست های شما در زندگی نه تنها ناشی از تصمیمات غلط بوده، بلکه در موارد زیادی فرار از تصمیم گیری بوده که منجر به ایجاد سختی و آسیب برای شما شده است. زیرا شما هنگام بروز مشکل احساس درماندگی می کنید و ترجیح می دهید حل مشکلات خود را به دست شانس بسپارید و خود درخیالات ورویاها با آن مشکل به مقابله بپردازید.

شما اگرچه در لحظه حال به سر می برید ولی بیشتر اوقات فکرتان درگیر حسرت های گذشته و ترس های آینده است. این ویژگی ها شما را مستعد ابتلا به اختلال هایی مانند اضطراب، افسردگی، وسواس و روان پریشی می کند، بنابراین بهتر است که در جهت بهبود و رفع آنها تلاش بیشتری انجام دهید.

روابط بین فردی

روابط بین فردی : (Interpersonal Relationship) این عامل به عنوان توانایی ما برای ایجاد و حفظ روابط دوجانبه ی رضایت بخش تعریف شده است. شناختن مهارت های ارتباطی بین فردی با ابراز کردن و همینطور دریافت کردن محبت و صمیمیت در زمان مناسب مشخص میشود. این مهارت پیشنیاز بسیاری از حرفه ها مانند بازاریابی، فروش و خدمات به مشتری است. افرادی که در روابط بین فردی ضعیف هستند، اغلب بهعنوان افرادی خجالتی و درونگرا ظاهر میشوند و معمولا کار کردن با آنها و در کنار آنها ناخوشایند است.

این خرده مقیاس توانایی شما در ایجاد و حفظ ارتباط موثر با دیگران را که شامل محبت، صمیمیت و توجه عاطفی می شود را مورد بررسی قرار می دهد

خوش بینی

خوش بینی :(Optimism)این عامل به عنوان توانایی ما برای حفظ نگرش مثبت و امیدوار به زندگی حتی در مواجهه با ناسازگاری تعریف شده است. این عامل نشان دهنده یک رویکرد مثبت برای زندگی روزمره و یک عامل انگیزشی بسیار مهم در هر کاری است که انجام می دهیم. افراد خوش بین به طور معمول در بیشتر موقعیت ها از خود مطمئن هستند، اعتقاد دارند که می توانند در موقعیت های سخت قرار گیرند، و عموما انگیزه ای برای ادامه حتی زمانی که همه چیز دشوار می شود، دارند. خوش بین ها معمولاً انتظار دارند که همه چیز در پایان به درستی انجام می شود. معمولاً وقتی چیز جدیدی را شروع می کنند، احساس نمی کنند که شکست می خورند.

شما به سختی می توانید در برابر رویدادهای دشوار زندگی مانند استرس ها، ناامیدی ها و تنش ها خوش بین باشید و در پس این اتفاقات معنایی بیابید.

در مواجهه با افراد، رویدادها و پدیده های مختلف بیشتر جنبه های منفی آنها توجه شما را جلب می کند. همچنین اتفاقات منفی آینده را بیشتر از رویدادهای مثبت آن می دانید، این بدبینی اغلب اوقات باعث انفعال و بی انگیزگی شما می شود.

شما احتمالاً به تقدیر و یا شانس اعتقاد زیادی دارید. هنگامی که در مسیر رسیدن به اهدافتان به مانعی برمی خورید، به آسانی تسلیم شده و دست از تلاش بردارید.

به دلیل باور منفی که به زندگی دارید کیفیت زندگی شما از حد انتظارتان پایین تر است. نگرش ها و باورهای منفی شما همچنین می تواند بر سلامتی جسمی و روانی تان اثر سوء بگذارد و زمینه را برای ابتلای شما به اختلال هایی نظیر افسردگی، وسواس و اضطراب فراهم کند.

شما موانع زندگی را زود گذر نمی دانید و عقیده دارید که این موانع همیشه بوده، هستند و خواهند بود و همواره مانع حرکت شما خواهند شد. این دیدگاه باعث کاهش انگیزه و فعالیت شما می شود و عملکرد شما را در جنبه های مختلف زندگی نظیر ارتباط با دیگران، تحصیل و محیط کار پایین می آورد

احترام به خود

احترام به خود (Self-regard) :  این عامل به عنوان توانایی ما در خودشناسی، درک دقیق و پذیرش خود تعریف شده است. اینکه به دقت نگاه خود را بررسی و ارزیابی کنیم، درنهایت منجر به پذیرش و احترام به خودمان میشود. در حقیقت احترام به خود، توانایی دوست داشتن خودمان، همان طور که هستیم با (تمام نقاط قوت و ضعفمان) است. این جنبه هوش عاطفی-اجتماعی به طور مستقیم با خودآگاهی ارتباط دارد که بر روی احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، امنیت، قدرت درونی و تکیه کردن بر خود به صورت سالم و درست (به جای وابستگی به دیگران) تأثیر می گذارد. درعین حال باید بدانیم خودخواهی با این احساسات مترادف نیست. احساس اطمینان از خودمان وابسته به عزت نفس پایه است که با یک احساس خوب شناخته شده از هویت ما به عنوان یک فرد مرتبط است. فرد با عزت نفس احساس کامل بودن می کند و از خود رضایت دارد. علاوه بر این، سطح بهینه ای از عزت نفس روی تصویر کلی که ما از خود به نمایش میگذاریم تأثیر به سزایی می گذارد.

شما خود را فرد با ارزشی ارزیابی نمی کنید. اعتماد به نفس شما در سطح پایینی قرار دارد، به این معنا که به قابلیت ها و توانایی هایتان ایمان ندارید. بیشتر کارها را نیمه تمام رها می کنید .

وقتی به مشکلات زندگی خود فکر می کنید به سختی می توانید راه حل های مناسب را بیابید و اغلب راه حل های غیرمعقول و هیجان مدار را به کار می گیرید. این مسئله می تواند شما را به شدت در معرض آسیب هایی مانند خشونت، اعتیاد، طلاق و مشکلاتی مانند آنها قرار دهد و زمینه را برای ابتلای شما به اضطراب و افسردگی نیز آماده کند.

عواطف و هیجانات شما در بیشتر موارد منفی می باشد و این باعث می شود که نتوانید از زندگی آن گونه که شایسته است لذت ببرید. احتمالاً سطح استقلال و خود مختاری در شما پایین است، تا حدودی به اطرافیان وابسته هستید و احساس می کنید که از جانب آنها کنترل می شوید.

با انتقاد به شدت مشکل دارید و نمی توانید فشارهای روانی و استرس هایی که به شما وارد می شود را به خوبی کنترل کنید. به طور کلی می توان گفت که وضعیت شما در این مورد چندان مناسب نیست.

کنترل تکانش

کنترل تکانش : (Impulse Control)این عامل به عنوان توانایی ما برای کنترل مؤثر و سازنده احساسات تعریف شده است. این عامل به معنای توانایی مقاومت ما در برابر تحریکات است؛ و نیاز به ظرفیتی برای پذیرش تحریکات تهاجمی مان و همچنین کنترل رفتار خصمانه و غیرمسئولانه مان دارد. مشکلات مربوط به کنترل تکانه معمولا مخرب هستند. آنها اغلب با تحمل کم در برابر احساس عصبانیت، تحریک پذیری، مشکلات کنترل خشم، سوءاستفاده، از دست دادن کنترل خود و رفتار انفجاری و غیرقابل پیش بینی ظاهر می شوند.

این زیرمقیاس توانایی ایستادگی در مقابل تکانه ها، سائق ها و کنترل هیجاناتی نظیر پرخاشگری و آزاررسانی را در شما مورد ارزیابی قرار می دهد.

انعطاف پذیری

انعطافپذیری :(Flexibility)این عامل به عنوان توانایی ما برای تنظیم احساسات، تفکر و رفتار ما با توجه به شرایط جدید تعریف شده است.

این خرده مقیاس توانایی سازگار بودن افکار، عواطف و رفتار شما را با تغییرات محیطی و موقعیت ها مورد ارزیابی قرار می دهد.

شما در تنظیم احساسات، افکار و رفتار خود با تغییرات محیطی دچار مشکل هستید. در مواجهه با تغییرات سخت و غیرقابل پیش بینی، دچار تنش و اضطراب می شوید، آرامش شما برهم می خورد و افکار شما دچار از هم گسیختگی می شود. همین باعث می شود که نتوانید با تغییرات محیطی به خوبی سازگار شوید و در این شرایط توانایی انطباق خود را از دست می دهید.

شما فردی نسبتاً تندخو و عجول هستید و در روابط خود با دیگران تا حدودی مشکل دارید. هنگامی که با اطلاعات جدیدی در محیط کار و زندگی خود روبه رو می شوید، یا با این تغییرات جدید سازگار نمی شوید و یا این سازگاری به سختی رخ می دهد، که این باعث می شود شما در زندگی خود تنش ها و سختی های زیادی را متحمل شوید.

اگر شواهدی بیان شود مبنی بر اینکه شما در اشتباه به سر می برید، معمولاً برآشفته می شوید و به سختی می توانید ذهنیت خود را نسبت به اشتباهاتتان تغییر داده و آنها را اصلاح کنید.

شما فرد نسبتاً متعصبی هستید و پذیرش کمی نسبت به تفاوت نگرش افراد دارید. به طور کلی سطح پایین انعطاف پذیری در شما می تواند به مرور باعث کاهش حس شادمانی و کارآمدی در شما بشود و شما را مستعد ابتلا به افسردگی کند، بنابراین بهتر است دست به اصلاح و بهبود آن بزنید.

مسئولیت پذیری اجتماعی

مسئولیت پذیری اجتماعی : (Responsibility) این عامل به عنوان توانایی ما در همدردی کردن با گروههای اجتماعی، در میان دوستان، در محل کار و در جامعه تعریف می شود و به معنای همکاری کردن با دیگران به صورت سازنده و مشارکتی است.

این عامل شامل اقدام به شیوهای مسئولانه می شود، حتی اگر ما شخصا از آن نفعی نبریم.

این خرده مقیاس توانایی شما را به عنوان یک عضو دارای حس همکاری مؤثر در گروه مورد ارزیابی قرار می دهد.

افرادی که از نظر اجتماعی خود را مسئول می دانند، به عنوان افرادی با آگاهی اجتماعی و نگران برای دیگران ِ دیده و شناخته میشوند که این حالت ها خود را با توانایی به عهده گرفتن مسئولیت های گروهی و اجتماعی نشان میدهد. مسئولیت اجتماعی با همدلی بسیار مرتبط است ونشان میدهد که آنها یک دامنه مفهومی بسیار مشابه را به اشتراک می گذارند. بر اساس مطالعاتی که این عامل را مورد بررسی قرار دادند، مشخص شد که مسئولیت اجتماعی به فهم و درک احساسات علاوه بر آگاهی از احساسات مربوط است.

همدلی

همدلی : (Empathy)این عامل به عنوان توانایی ما در شناخت و درک احساسات دیگران تعریف شده است. افراد همدل برای دیگران اهمیت قائل اند؛ آنها قادر به ابراز صمیمیت و مهربانی به دیگران هستند. این عامل به عنوان هسته مرکزی >آگاهی اجتماعی< شناخته میشود. این عامل به ویژه برای افرادی که در حرفه های مربوط به کمک به دیگران فعالیت می کنند، مانند مددکاران اجتماعی، روانشناسان و پزشکان، بسیار مهم و حیاتی به شمار میرود، زیرا بدون همدلی، تقریباً غیرممکن است که افراد بتوانند در این حرفه های خاص کار کنند.

این زیر مقیاس توانایی آگاهی، درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آنها را در شما مورد سنجش قرار می دهد.

افرادی که نمرات کم در مقیاس I-EQ Actualization-Self دارند، نمی دانند که چه میخواهند انجام دهند، چراکه آنها در مورد خودشان و آنچه میخواهند سردرگماند؛ یا آنها ممکن است بدانند که چه میخواهند، اما نمی توانند پتانسیل خود را به دلایل مختلف تحقق بخشند. علاوه بر این، کاهش فعالیت های شخصی نیز یکی از نشانه های اصلی افسردگی است.

شما نمی توانید احساسات دیگران را به خوبی درک کنید و نسبت به آن واکنش مناسبی بدهید. همین باعث می شود که روابط اجتماعی شما با دیگران چندان خوشایند نباشد.

شما هنگام تعامل با دیگران بیش از هر چیز به خودتان می اندیشید، و کمتر درباره تاثیر کلام یا رفتارتان بر احساسات، نگرانی ها و علائق دیگران فکر می کنید. شما احتمالاً قادر نیستید به خوبی روابط نزدیک و صمیمانه با اطرافیان و نزدیکانتان برقرار کنید و خیلی کم پیش می آید که دیگران برای صحبت درباره مشکلاتشان به شما رجوع کنند. همچنین احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی در شما زیاد است 

شما بیش از دیگران درگیر آسیب های ارتباط کلامی (مانند: طعنه، زخم زبان، تحقیر و تمسخر) هستید. احتمال درگیری شما در رفتارهای جامعه ستیز مانند، خشونت، اعتیاد، خیانت و بزهکاری نیز بالاست. بنابراین باید در این زمینه مراقب باشید

خود ابرازی

خود ابرازگری یا بیان احساسات (Assertiveness)   :این عامل به عنوان توانایی ما در بیان احساساتمان به صورت مؤثر و سازنده است که به طور کلی بر اساس خود آگاهی است. در واقع این عامل توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار و همچنین توانایی ما برای دفاع از حقوقمان به شیوه غیر مخرب است. این عامل بر پایه اعتماد به نفس، روراستی و جسارت است. افراد جسور قادر به ابراز احساسات خود، اغلب به طور مستقیم، سازنده و بدون تهاجم هستند. آنها در حین تعامل با دیگران میتوانند نقطه نظر خود را بدون ایجاد اختلالات ناخوشایند منتقل کنند. علاوه بر این، این افراد اغلب به وسیله اصول خود هدایت می شوند؛ جسورانه و با اعتمادبه نفس عمل می کنند.

این عامل بر پایه اعتمادبه نفس، رو راستی و جسارت است. جسور بودن و یا به عبارتی توانایی بیان احساسات، از سه عنصر کلیدی تشکیل شده است :

  توانایی بیان احساساتمان در سطح عاطفی

 توانایی بیان باورها و عقایدمان در سطح شناختی

 توانایی دفاع از حقوقمان و عدم اجازه دادن به دیگران در آزار و یا سوءاستفاده از ما

شما معمولاً نمی توانید عواطف، احساسات و افکار خود را به نحوی مفید و سازنده بیان کنید، بلکه در اغلب موارد هیجانات خود را به نحوی مخرب و پرخاشگرانه ابراز می کنید و یا اصلاً آنها را ابراز نکرده و با ظاهری آرام و باطنی بیقرار در برابر دیگران واکنش نشان می دهید.شما در   بیان تفکرات، عقاید و احساسات خود زمانی که با تفکرات و احساسات دیگران مخالف هستند به شدت مشکل دارید و اغلب آنها را بیان نمی کنید. شما همچنین قادر نیستید به خوبی از حق و حقوق خود دفاع کنید. وقتی دیگران از شما تقاضای نامعقولی دارند یا علیرغم میل باطنی خود آن را می پذیرید و یا با رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان می دهید یعنی قدرت نه گفتن صحیح و سازنده در برابر خواسته های نامعقول دیگران را ندارید