نمودار آزمون

تست هوش هیجانی کودکان 4 تا7 سال

راهنمای نمودار

مدیریت ارتباط خودآگاهی خود مدیریتی آگاهی اجتماعی
2 2 3 3
متوسط کم متوسط کم

تست هوش هیجانی کودکان 4 تا7 سال

امتیاز شما :

10

از 31 نمره

سطح متوسط (نمره ۳ تا ۵)

ویژگی‌های کودک در این سطح

کودک در بیشتر موقعیت‌ها می‌تواند احساسات ساده و شایع دیگران مثل شادی، ناراحتی یا عصبانیت را تشخیص دهد، اما در احساسات پیچیده‌تر (مثل حسادت، خجالت یا نگرانی) دچار سردرگمی می‌شود.

او معمولاً واکنش‌های همدلانه‌ای دارد (مثل لبخند زدن به دوست شاد یا دلداری دادن به کسی که گریه می‌کند)، اما این رفتارها همیشه پایدار نیستند و بستگی به شرایط و خلق‌وخو دارد.

درک او از نیازهای دیگران هنوز ابتدایی است؛ ممکن است بتواند بگوید دوستش ناراحت است، اما نداند چطور باید به او کمک کند یا چه واکنشی نشان دهد.

همدلی در این سطح بیشتر به صورت واکنش‌های فوری است تا رفتارهای آگاهانه و پایدار؛ مثلاً وقتی کسی گریه می‌کند کودک ممکن است به او چیزی بدهد اما زود توجهش پرت شود.

کودک متوجه شده که رفتار او می‌تواند روی احساس دیگران اثر بگذارد، اما هنوز همیشه مسئولانه با این آگاهی برخورد نمی‌کند.

مزایا

کودک در این سطح پایه‌های اولیه همدلی و آگاهی اجتماعی را کسب کرده و می‌تواند روابط دوستانه قابل قبولی برقرار کند.

توانایی او برای ایجاد و نگهداری دوستی‌ها در حال تقویت است و معمولاً در جمع پذیرفته می‌شود.

انعطاف اجتماعی بیشتری دارد؛ می‌تواند در فعالیت‌های گروهی کنار بیاید و تا حدی قوانین و احساسات دیگران را رعایت کند.

احتمال بروز درگیری یا قهر با دوستان کمتر از سطح پایین است، چون کودک توانسته تا حدودی احساسات دیگران را درک کند.

این سطح بهترین فرصت برای والدین است تا مهارت‌های کودک را به سطح بالاتر ارتقا دهند، چون پایه اصلی شکل گرفته و فقط نیاز به تقویت دارد.

توجه کودک به احساسات نزدیکان (مثل والدین یا دوستان صمیمی) شروعی مثبت برای گسترش همدلی به دایره اجتماعی وسیع‌تر است.

چالش‌ها

در موقعیت‌های اجتماعی پیچیده‌تر (مثل بازی رقابتی یا زمانی که چند نفر ناراحت هستند) ممکن است دچار سردرگمی شود و واکنش درست را انتخاب نکند.

توجه او بیشتر به احساسات افرادی است که برایش مهم‌ترند و ممکن است احساسات دیگران را نادیده بگیرد.

همدلی او هنوز سطحی و کوتاه‌مدت است و نیاز دارد به سمت همدلی عمیق‌تر و پایدارتر هدایت شود.

در آرام کردن دیگران یا ارائه راه‌حل برای کاهش ناراحتی اطرافیان ضعف دارد و بیشتر واکنش‌های اولیه و ساده نشان می‌دهد.

اگر آموزش کافی نبیند، ممکن است در آینده همدلی‌اش محدود بماند و نتواند روابط اجتماعی عمیق و پایدار ایجاد کند.

راهکارهای پیشنهادی برای والدین

تمرین روزانه تشخیص احساسات: با کودک تصاویر، کارتون‌ها یا موقعیت‌های واقعی را بررسی کنید و از او بخواهید احساس شخصیت‌ها را حدس بزند و دلیل بیاورد.

تقویت رفتار همدلانه با تشویق: وقتی کودک کار کوچکی برای خوشحال کردن دیگران انجام داد (مثل تعارف اسباب‌بازی)، بلافاصله او را تحسین کنید تا بداند این رفتار ارزشمند است.

ایجاد فرصت‌های گروهی: کودک را در فعالیت‌هایی قرار دهید که نیاز به همکاری دارد، مثل بازی‌های تیمی یا کارهای مشترک خانوادگی. این کار باعث می‌شود بیشتر به احساسات و نیازهای دیگران توجه کند.

الگوسازی هیجانی توسط والدین: وقتی احساسات خود را بیان می‌کنید («من ناراحت شدم چون...»، «خیلی خوشحالم چون...»)، کودک یاد می‌گیرد احساسات را شناسایی و ابراز کند.

تمرین موقعیت‌های واقعی و فرضی: از کودک بپرسید «اگر دوستت عصبانی شد، چه کاری می‌تونی بکنی؟» یا «وقتی خواهرت ناراحت شد، چطور می‌تونی کمکش کنی؟».

گفت‌وگو درباره پیامد رفتارها: به او نشان دهید که یک رفتار ساده (مثل نوبت ندادن در بازی) چه اثری بر احساسات دیگران دارد. این آگاهی باعث تقویت مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌شود.

جمع‌بندی

کودک در سطح متوسط آگاهی اجتماعی توانسته اولین گام‌ها را برای درک احساسات دیگران و همدلی بردارد. او معمولاً در موقعیت‌های ساده، واکنش‌های مناسبی دارد و روابط اجتماعی قابل قبولی برقرار می‌کند. اما هنوز همدلی‌اش عمیق و پایدار نیست و در موقعیت‌های پیچیده به راهنمایی والدین نیاز دارد.

این سطح، بهترین زمان برای والدین است تا با قصه، بازی، تشویق، فرصت‌های اجتماعی و الگوسازی مناسب، همدلی کودک را تقویت کنند. اگر آموزش و تمرین به‌طور مستمر ادامه یابد، کودک به سطح بالا خواهد رسید و می‌تواند در آینده روابطی سالم‌تر، پایدارتر و همراه با همدلی عمیق ایجاد کند.

این مؤلفه نشان می‌دهد کودک تا چه حد می‌تواند احساسات دیگران را درک کند، خودش را جای آن‌ها بگذارد و واکنش متناسب نشان دهد.

آگاهی اجتماعی پایه‌ای مهم برای همدلی، همکاری، دوستی‌های پایدار و مهارت‌های اجتماعی است. کودکی که در این زمینه توانمند باشد، راحت‌تر دوست پیدا می‌کند، بهتر همکاری می‌کند و در روابط خود موفق‌تر است. در مقابل، ضعف در این مهارت می‌تواند به مشکلاتی در دوستیابی، همکاری و حل تعارض‌ها منجر شود.

سطح متوسط خودمدیریتی (نمره ۳ تا ۵)

خودمدیریتی به معنای توانایی کودک برای شناخت رفتارها و هیجانات خود و انتخاب واکنش مناسب در موقعیت‌های مختلف است. کودک با خودمدیریتی بالا می‌تواند احساسات خود را به شیوه‌ای سالم ابراز کند، در شرایط دشوار آرام بماند و تصمیمات مؤثری در مواجهه با چالش‌ها بگیرد.

ویژگی‌های کودک در این سطح

کودک توانایی نسبی در کنترل رفتار و هیجانات خود دارد و در مقایسه با سطح پایین، واکنش‌های نامناسب کمتری نشان می‌دهد، اما هنوز کامل نیست.

در مواجهه با ناکامی‌ها، تغییرات یا موقعیت‌های ناخواسته، اغلب واکنش‌های قابل قبول و قابل پیش‌بینی نشان می‌دهد، اما در شرایط هیجانی شدید یا فشار اجتماعی ممکن است کمی از کنترل خارج شود.

کودک می‌تواند احساسات خود را به روش کلامی یا رفتاری مناسب بیان کند، برای مثال بگوید: «من ناراحتم چون دوستم بازی را گرفت» یا «عصبانی هستم اما نمی‌زنم».

درک نسبی از رفتارهای سالم و مناسب دارد، ولی در موقعیت‌های پیچیده و غیرمنتظره هنوز نیاز به راهنمایی والدین دارد تا واکنش صحیح را انتخاب کند.

توانایی تحمل و صبر در کودک متوسط است و در مواجهه با هیجانات شدید، فشار روانی یا ناکامی‌های بزرگ ممکن است کمی ناپایدار شود.

کودک در این سطح می‌تواند خود را مدیریت کند، اما گاهی نیاز به یادآوری یا آموزش راهکارهای مدیریت هیجان دارد.

روابط اجتماعی کودک بهتر از سطح پایین است و اغلب می‌تواند به شکل همدلانه و مناسب با همسالان تعامل کند، ولی در شرایط رقابتی یا فشار گروهی هنوز ممکن است واکنش نامناسب بروز دهد.

مزایا

کودک توانایی تصمیم‌گیری نسبی در لحظه دارد و می‌تواند بین رفتارهای مناسب و نامناسب تمایز بگذارد.

رفتارهای هیجانی قابل مدیریت‌تر شده و روابط اجتماعی نسبتاً سالم است؛ همسالان و معلمان راحت‌تر با او تعامل می‌کنند.

والدین با آموزش‌های هدفمند و تمرین مداوم می‌توانند سطح خودمدیریتی کودک را ارتقا دهند و مهارت‌های پیشرفته هیجانی را در او تقویت کنند.

انعطاف و تاب‌آوری کودک افزایش یافته است و کودک می‌تواند با موقعیت‌های ناکامی یا تغییر کنار بیاید، حتی اگر هنوز کامل کنترل نشده باشد.

خطر بروز مشکلات رفتاری جدی یا واکنش‌های تکانشی شدید نسبت به سطح پایین کمتر است.

پایه‌ای مناسب برای یادگیری مهارت‌های پیشرفته‌تر مثل حل مسئله هیجانی، مدیریت خشم و کنترل هیجانات در شرایط فشار روانی فراهم شده است.

چالش‌ها

کودک هنوز در موقعیت‌های پیچیده یا هیجانی شدید ممکن است واکنش‌های تکانشی نشان دهد، مانند اعتراض شدید، گریه طولانی یا پرخاشگری خفیف.

ممکن است بعضی احساسات یا موقعیت‌ها را به درستی مدیریت نکند و نیاز به راهنمایی و یادآوری والدین داشته باشد.

توانایی حل مسئله هیجانی هنوز کامل نیست و کودک ممکن است برای یافتن راه حل مناسب به والدین مراجعه کند.

در لحظات استرس‌زا، کنترل هیجانی کودک کمتر از حد مطلوب است و ممکن است انرژی هیجانی بالایی نشان دهد.

هنگام ناکامی، رقابت یا نوبت گرفتن، کودک گاهی ناراحتی یا اعتراض بیش از حد نشان می‌دهد که نیازمند بازخورد و هدایت والدین است.

اگر تمرین و آموزش منظم انجام نشود، ممکن است رفتارهای تکانشی گاهی تکرار شود و یادگیری مهارت‌های پیشرفته هیجانی به تأخیر بیفتد.

راهکارهای پیشنهادی برای والدین

آموزش و تمرین روش‌های بیان سالم هیجانات: آموزش جمله‌بندی ساده مثل «من ناراحتم چون…» یا «من عصبانی‌ام اما نمی‌زنم».

بازی‌های نقش‌آفرینی برای موقعیت‌های واقعی و فرضی: سناریوهایی بسازید تا کودک تمرین کند واکنش مناسب نشان دهد. مثال: «اگر دوستت اسباب‌بازی‌ات را گرفت، چه کار می‌کنی؟»

تشویق به حل مسئله در شرایط هیجانی: با کمک والدین، راهکارهای مناسب برای رفع مشکل یا کاهش تنش پیدا کند.

بازخورد مثبت و تقویت رفتار موفق: وقتی کودک توانست رفتار هیجانی خود را مدیریت کند، تایید و تشویق شود.

آموزش تکنیک‌های آرام‌سازی ساده: تنفس عمیق، شمارش آرام یا مکث قبل از واکنش در شرایط استرس یا عصبانیت.

استفاده از موقعیت‌های روزمره برای تمرین صبر و کنترل رفتار: انتظار برای نوبت، رعایت قوانین بازی، مشارکت در کارهای گروهی کوچک.

تمرین تشخیص هیجانات و بازخورد فوری: در طول روز از کودک بپرسید «الان چه احساسی داری؟» و به او کمک کنید راه‌های مناسب برای ابراز آن پیدا کند.

تثبیت عادات مثبت و روتین‌های هیجانی: ایجاد زمان‌های مشخص برای آرامش یا فعالیت‌های کنترل هیجان، مثل «زمان نقاشی بعد از بازی هیجانی» یا «زمان نفس عمیق قبل از خواب».

تشویق همدلی و رفتار مناسب با دیگران: از فرصت‌های روزمره برای نشان دادن مهارت همدلی استفاده کنید.

جمع‌بندی

کودکان در سطح متوسط خودمدیریتی توانایی نسبی در کنترل هیجانات و رفتارهای خود دارند و اغلب می‌توانند واکنش‌های مناسب نشان دهند، اما هنوز در شرایط پیچیده یا هیجانی شدید نیاز به هدایت والدین و تمرین مستمر دارند.

این سطح یک فرصت طلایی برای آموزش مهارت‌های پیشرفته هیجانی است؛ با حمایت، تمرین، بازخورد و روتین‌های منظم، کودک می‌تواند مهارت‌های خودکنترلی، حل مسئله هیجانی و بیان سالم احساسات را بهبود دهد و پایه‌ای قوی برای موفقیت اجتماعی و تحصیلی خود بسازد.

خوداگاهی سطح پایین (نمره ۰ تا ۲)

خودآگاهی هیجانی به معنای توانایی کودک در شناخت، نام‌گذاری و تشخیص هیجان‌ها در خودش و دیگران است. در این مقیاس بررسی می‌شود که کودک تا چه حد می‌تواند احساساتی مثل شادی، غم، خشم، ترس یا تعجب را در چهره‌ها و موقعیت‌های مختلف تشخیص دهد و آن‌ها را از هم افتراق بدهد. این توانایی پایه‌ای‌ترین مهارت در هوش هیجانی است، چون بدون شناخت درست هیجان‌ها، کودک نمی‌تواند آن‌ها را مدیریت یا بیان کند.

ویژگی‌های کودک در این سطح

کودک معمولاً چهره‌های هیجانی ساده مثل شادی یا غم را به‌درستی تشخیص نمی‌دهد و ممکن است آن‌ها را با هم اشتباه بگیرد. مثلاً چهره غمگین را شاد تصور کند یا چهره عصبانی را بی‌تفاوت ببیند.

هنگام مواجهه با احساسات دیگران (مثلاً دیدن کودکی که گریه می‌کند)، واکنش او گیج، بی‌تفاوت یا حتی نامتناسب است؛ ممکن است نخندد یا نگران نشود، بلکه فقط نگاه کند یا سرگرم کار خودش بماند.

برای بیان احساسات خود بیشتر از رفتارهای غیرکلامی مثل گریه، پرخاشگری، جیغ، سکوت یا قهر استفاده می‌کند، زیرا هنوز واژگان کافی برای توضیح هیجان‌هایش در اختیار ندارد.

او ممکن است هیجان‌ها را با هم قاطی کند؛ مثلاً وقتی ترسیده، می‌گوید "ناراحتم" یا وقتی عصبانی است، رفتار غمگینانه نشان دهد.

در جمع‌های گروهی یا بازی با همسالان، اغلب در درک موقعیت‌های هیجانی مشکل دارد؛ مثلاً نمی‌فهمد که یک دوست ناراحت شده چون نوبتش رعایت نشده، یا متوجه خوشحالی دوستان هنگام برنده شدن در بازی نمی‌شود.

مزایا

در این سن، مغز کودک هنوز در حال رشد است و به همین دلیل، انعطاف‌پذیری بالایی برای یادگیری دارد. بنابراین هرگونه آموزش یا تمرین به‌راحتی می‌تواند بر رشد هیجانی او تأثیر مثبت بگذارد.

واکنش‌های او ساده، صریح و قابل پیش‌بینی هستند؛ یعنی وقتی ناراحت است، گریه می‌کند یا وقتی خوشحال است، می‌خندد. همین سادگی باعث می‌شود والدین راحت‌تر بفهمند چه احساسی دارد، حتی اگر خودش نتواند بیان کند.

چون کمتر احساسات دیگران را متوجه می‌شود، در این مرحله کمتر دچار نگرانی یا اضطراب ناشی از همدلی زیاد می‌گردد. این موضوع می‌تواند او را در برابر فشار روانی بیرونی تا حدی محافظت کند.

برای والدین یک فرصت طلایی وجود دارد تا با آموزش‌های هدفمند (قصه، بازی، گفت‌وگو) او را با دنیای احساسات آشنا کنند و پایه‌ای محکم برای آینده بسازند.

نشانه‌های ضعف در این مقیاس در سنین پایین کاملاً قابل اصلاح است و با تمرین‌های منظم می‌توان پیشرفت چشمگیری ایجاد کرد.

چالش‌ها

کودک نمی‌تواند نیازها و خواسته‌های عاطفی خود را به‌طور دقیق بیان کند؛ مثلاً به جای اینکه بگوید "می‌ترسم"، فقط گریه می‌کند یا پرخاش می‌کند.

ممکن است در روابط اجتماعی به دلیل سوءتفاهم‌های هیجانی دچار مشکل شود؛ چون نمی‌فهمد دیگران چه حسی دارند و واکنش او نامناسب به نظر می‌رسد.

خطر شکل‌گیری مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، لجبازی یا گوشه‌گیری اجتماعی در این کودکان بیشتر است، زیرا نمی‌توانند احساسات خود را درست مدیریت کنند.

ممکن است دیگران او را "بی‌احساس" یا "سرد" تصور کنند، در حالی که مشکل اصلی کمبود توانایی شناخت و بیان هیجان است، نه نبودن احساس.

یادگیری مهارت‌های هیجانی بعدی (مثل همدلی، حل تعارض یا کنترل خشم) با مشکل مواجه می‌شود، چون پیش‌نیاز آن یعنی شناخت هیجان‌ها هنوز ضعیف است.

راهکارهای پیشنهادی برای والدین

استفاده از کتاب‌ها و کارت‌های تصویری احساسات؛ به کودک عکس‌هایی از چهره‌های مختلف (شاد، غمگین، عصبانی، ترسیده) نشان دهید و با او تمرین کنید که اسم هر احساس را بگوید.

انجام بازی‌های نقش‌آفرینی؛ مثلاً از کودک بپرسید: "اگر اسباب‌بازیت خراب شود چه حسی داری؟" یا خودتان نقش کسی را بازی کنید که ناراحت است و از او بخواهید حدس بزند چه حسی دارید.

تشویق کودک به بیان کلامی احساسات؛ وقتی ناراحت است، به جای توجه فقط به گریه، از او بپرسید: "الان ناراحتی یا عصبانی هستی؟" تا یاد بگیرد از کلمات استفاده کند.

تماشای کارتون یا فیلم کوتاه همراه با کودک و پرسیدن درباره احساس شخصیت‌ها؛ مثلاً بپرسید: "به نظرت چرا این شخصیت گریه کرد؟ چه حسی داشت؟".

استفاده از آینه برای تمرین چهره‌ها؛ شما چهره‌ای عصبانی، متعجب یا خوشحال بسازید و از کودک بخواهید حدس بزند. سپس از او بخواهید خودش هم همان چهره را بسازد.

توجه و بازخورد دادن به احساسات کودک؛ مثلاً وقتی اسباب‌بازیش خراب می‌شود بگویید: "می‌بینم که غمگینی چون بازیت شکسته شد". این کار به او کمک می‌کند بین تجربه درونی و واژه‌های احساسی ارتباط برقرار کند.

استفاده از داستان‌گویی شبانه با محوریت احساسات؛ داستان‌هایی تعریف کنید که شخصیت‌ها هیجان‌های مختلف را تجربه کنند و بعد از کودک بخواهید توضیح دهد که آن شخصیت چه حسی داشت.

جمع‌بندی:

کودکی که در این سطح قرار دارد، هنوز دنیای احساسات را به‌خوبی نمی‌شناسد و در برقراری ارتباط هیجانی با خود و دیگران محدودیت دارد. اما همین سن بهترین زمان برای یادگیری و اصلاح است. با تمرین‌ها و بازی‌های ساده می‌توان به او کمک کرد تا به‌تدریج احساسات را بهتر بشناسد، بیان کند و در نتیجه روابط اجتماعی و رشد عاطفی سالم‌تری داشته باشد.

مدیریت ارتباط سطح متوسط (نمره ۲ تا ۳)

ویژگی‌های کودک

توانایی ایجاد ارتباط و همکاری ولی با ناپایداری

کودک قادر است با دیگران تعامل برقرار کند و در فعالیت‌های گروهی شرکت کند، اما این توانایی همیشه ثابت نیست. ممکن است در شرایط استرس‌زا یا رقابتی انگیزه‌اش کاهش یابد و گاهی از تعامل کناره‌گیری کند. این ناپایداری طبیعی است و با تمرین و حمایت والدین به مرور کاهش می‌یابد.

توانایی گاهی در ایجاد و حفظ دوستی‌ها

کودک می‌تواند دوست پیدا کند و ارتباط اولیه برقرار کند، اما در مواجهه با اختلاف یا رفتارهای ناسازگار، ممکن است دوستی کوتاه‌مدت شود یا به قهر منجر شود. یادگیری مهارت‌های حل تعارض و تعامل مثبت می‌تواند این توانایی را تثبیت کند.

شرکت در فعالیت‌های گروهی با محدودیت در شرایط تعارض

کودک می‌تواند در بازی‌ها یا پروژه‌های گروهی مشارکت کند و قواعد پایه‌ای را رعایت کند، اما در موقعیت‌های رقابتی یا وقتی نوبت‌ها رعایت نمی‌شود، ممکن است دچار ناراحتی یا رفتارهای غیرهمکارانه شود. این نشان‌دهنده نیاز به تمرین بیشتر در مدیریت هیجانات در جمع است.

رفتارهای اجتماعی قابل قبول اما با چالش در شرایط فشار

بیشتر اوقات رفتارهای کودک مناسب و پذیرفته‌شده است، اما در شرایط هیجانی شدید یا تعارض، ممکن است واکنش‌هایی مانند لج‌بازی، ناراحتی شدید یا کاهش همکاری مشاهده شود. این مرحله طبیعی است و آموزش مهارت‌های حل مسئله و تنظیم هیجان می‌تواند کمک کند رفتار پایدارتر شود.

مهارت شنیدن و توجه به دیگران در حال شکل‌گیری

کودک به تدریج یاد می‌گیرد به حرف دیگران گوش دهد و به نظرات و احساسات آن‌ها توجه کند. در بعضی مواقع ممکن است توجه کامل نداشته باشد یا اولویت خود را در نظر بگیرد، اما با تمرین و الگوگیری می‌تواند توجه فعال و همدلانه را تقویت کند.

مزایا

روابط اجتماعی قابل قبول و زمینه رشد بیشتر

کودک در سطح متوسط دارای توانایی پایه‌ای برای تعامل اجتماعی است و این فرصت را دارد که با تمرین و تجربه، مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کند. روابط مثبت اولیه باعث تقویت اعتماد به نفس و علاقه به تعامل با دیگران می‌شود.

مشارکت در جمع‌های کوچک و کلاس درس

کودک می‌تواند در فعالیت‌های گروهی کوچک، بازی‌های دسته‌جمعی و کلاس درس مشارکت کند. این مشارکت تجربه موفقیت اجتماعی و کسب مهارت‌های همکاری و احترام به دیگران را فراهم می‌کند.

توانایی همکاری و کسب تجربه مثبت

کودک در فعالیت‌های مشارکتی یاد می‌گیرد نوبت‌بندی، رعایت قواعد و حل مشکلات کوچک گروهی را تجربه کند. این تجربه‌ها پایه‌ای برای توسعه مهارت‌های همکاری و مسئولیت‌پذیری اجتماعی او است.

یادگیری از والدین و همسالان

کودک قادر است رفتارهای مثبت را از والدین و همسالان الگوبرداری کند، اما هنوز به تمرین و تکرار نیاز دارد تا این رفتارها پایدار شود. الگوگیری صحیح می‌تواند سرعت رشد مهارت‌های اجتماعی را افزایش دهد.

انعطاف‌پذیری نسبی در تعاملات اجتماعی

کودک توانایی سازگار شدن با شرایط و تغییرات محیطی را دارد، اگرچه هنوز کامل نیست. انعطاف نسبی به او کمک می‌کند در برخورد با همسالان و محیط‌های اجتماعی بهتر عمل کند و خطاهای ارتباطی کمتری داشته باشد.

چالش‌ها

دچار تعارض در موقعیت‌های پرچالش

کودک هنوز مهارت کافی برای مدیریت تعارض، رقابت و موقعیت‌های دشوار ندارد. در این شرایط ممکن است واکنش‌های هیجانی، لج‌بازی یا عقب‌نشینی نشان دهد.

ناپایداری در دوستی‌ها

دوستی‌ها ممکن است کوتاه‌مدت و شکننده باشند و اختلافات کوچک یا سوءتفاهم‌ها باعث قهر یا قطع ارتباط شود. نیاز به آموزش مهارت‌های حل تعارض و برقراری روابط پایدار دارد.

نیاز به آموزش بیشتر در حل تعارض و احترام به تفاوت‌ها

کودک هنوز نمی‌تواند اختلاف نظر را با احترام و گفت‌وگو حل کند و نیازمند راهنمایی والدین برای یادگیری این مهارت است.

ضعف در بیان نارضایتی به شکل مناسب

هنگام ناراحتی یا مخالفت، ممکن است کودک به شیوه غیرمناسب مانند قهر، داد یا پرخاشگری واکنش نشان دهد. این مهارت هنوز در حال شکل‌گیری است.

نیاز به هدایت و تمرین در موقعیت‌های واقعی

کودک نیاز دارد بارها و بارها در موقعیت‌های واقعی اجتماعی تمرین کند تا رفتارهای مثبت تثبیت شوند و مهارت‌های ارتباطی پایدار شکل گیرد.

راهکارهایی برای والدین

آموزش مهارت گفت‌وگو به جای قهر یا دعوا

والدین می‌توانند با آموزش جملات ساده و روش‌های گفت‌وگو، کودک را به بیان احساسات و حل اختلاف بدون پرخاشگری ترغیب کنند.

تمرین بازی‌های مشارکتی و تیمی

فعالیت‌هایی که نیازمند همکاری گروهی و رسیدن به هدف مشترک هستند، به کودک کمک می‌کنند مهارت‌های کار تیمی و رعایت قواعد اجتماعی را تجربه و تقویت کند.

گفت‌وگو درباره احساسات و بیان نارضایتی

والدین باید به کودک یاد دهند چگونه ناراحتی، مخالفت یا انتقاد را بدون آسیب رساندن به دیگران بیان کند و به احساسات خود و دیگران توجه کند.

تشویق به حفظ دوستی و تلاش برای آشتی

کودک باید یاد بگیرد پس از اختلاف، تلاش برای آشتی و بازسازی روابط اهمیت دارد و این مهارت با تمرین و هدایت والدین تقویت می‌شود.

الگوسازی والدین در حل تعارض و تعامل اجتماعی

والدین با نشان دادن رفتار آرام، گفت‌وگو و حل مسئله در موقعیت‌های واقعی، مهارت حل تعارض و ارتباط سالم را به کودک منتقل می‌کنند و او این مهارت‌ها را الگوبرداری می‌کند

جمع بندی

کودک در سطح متوسط توانایی برقراری ارتباط و همکاری دارد، اما این مهارت‌ها هنوز کامل و پایدار نیستند. او می‌تواند با دیگران تعامل کند و در گروه‌ها مشارکت داشته باشد، اما در شرایط تعارض یا رقابت ممکن است واکنش ناپایدار نشان دهد. با آموزش، تمرین و الگوبرداری از والدین، این مهارت‌ها تقویت می‌شوند و پایه‌ای محکم برای روابط اجتماعی مثبت و اعتماد به نفس بالاتر فراهم می‌شود.