نمودار آزمون

امتیاز شما :

42

از 100 نمره

امتیاز تفسیر
21 تا 60 خطای شناختی متوسط

خطای شناختی شخصی‌سازی (Personalization)

خطای شناختی شخصی‌سازی (Personalization) یکی از سوگیری‌های شناختی است که در آن فرد مسئولیت رخدادها یا شرایطی را که در واقع تحت کنترل یا مسئولیت او نیست، به خودش نسبت می‌دهد. این خطا می‌تواند باعث ایجاد احساس گناه، اضطراب یا کاهش اعتمادبه‌نفس شود. در ادامه، این مفهوم را با توضیح و مثال‌هایی روشن می‌کنم:

توضیح

در شخصی‌سازی، فرد فکر می‌کند که او علت مستقیم یک اتفاق است، در حالی که ممکن است عوامل خارجی یا دلایل دیگری در کار باشند. این نوع تفکر می‌تواند منجر به سوءتفاهم و بار روانی بی‌مورد شود، زیرا فرد همه چیز را از دریچه خودش تحلیل می‌کند.

مثال‌ها

1. در محیط کاری: اگر همکاران در جلسه‌ای ناراحت به نظر برسند، فرد تصور می‌کند که حتماً حرف یا رفتار او باعث ناراحتی آن‌ها شده است، در حالی که ممکن است این ناراحتی به دلایل دیگری مانند مشکلات شخصی باشد.

2. در روابط دوستانه: وقتی دوستی به پیام شما پاسخ نمی‌دهد، شما فکر می‌کنید که او از دست شما ناراحت است، اما ممکن است او صرفاً مشغول باشد یا گوشی‌اش خراب شده باشد.

3. در خانواده: اگر فرزندتان نمره‌ی بدی بگیرد، تصور می‌کنید که شما والد خوبی نبوده‌اید و در تربیت او کوتاهی کرده‌اید، در حالی که عملکرد او ممکن است به تلاش شخصی یا شرایط مدرسه مربوط باشد.

4. در خیابان: وقتی کسی اخم می‌کند و از کنار شما عبور می‌کند، ممکن است فکر کنید کاری کرده‌اید که او را ناراحت کرده‌اید، در حالی که او ممکن است صرفاً روز بدی را گذرانده باشد.

5. در میهمانی: اگر جمعی از افراد هنگام ورود شما صحبتشان را قطع کنند، تصور می‌کنید که درباره‌ی شما صحبت می‌کرده‌اند، اما ممکن است صرفاً موضوع بحث تمام شده باشد.

6. در تیم ورزشی: وقتی تیم شما در مسابقه شکست می‌خورد، فکر می‌کنید که بازی بد شما دلیل اصلی شکست بوده است، حتی اگر دیگر بازیکنان هم عملکرد ضعیفی داشته باشند.

7. در مدرسه: اگر معلم در کلاس بداخلاق باشد، تصور می‌کنید که شما یا رفتار شما دلیل ناراحتی او بوده‌اید، در حالی که او ممکن است از قبل مشکلی داشته باشد.

8. در روابط عاشقانه: اگر شریک زندگی‌تان روزی کم‌حوصله باشد، فکر می‌کنید که حتماً اشتباهی از شما سر زده است، در حالی که او ممکن است به دلیل کاری یا شخصی دچار استرس باشد.

9. در جلسه کاری: اگر مدیری ایده شما را نقد کند، فکر می‌کنید که شما به اندازه کافی خوب نیستید، در حالی که نقد ممکن است صرفاً درباره بهبود ایده باشد.

10. در اجتماع: وقتی کسی به شما نگاه نمی‌کند یا به سلامتان پاسخ نمی‌دهد، ممکن است فکر کنید که شما جذاب یا محترم نیستید، اما او ممکن است به دلیل خستگی یا حواس‌پرتی متوجه شما نشده باشد.

راهکار

این خطا با تمرین و تحلیل واقع‌بینانه شرایط قابل تغییر است. می‌توان با پرسیدن سوال‌هایی مانند:

"آیا شواهد کافی برای این نتیجه‌گیری دارم؟"

"چه عوامل دیگری ممکن است در این موضوع نقش داشته باشند؟"

آن را مدیریت کرد. همچنین تمرین تفکر منطقی و بررسی شواهد مختلف می‌تواند به کاهش اثر این خطا کمک کند.

خطای شناختی تفکر همه یا هیچ (All-or-Nothing Thinking)

خطای شناختی تفکر همه یا هیچ (All-or-Nothing Thinking) زمانی رخ می‌دهد که فرد موقعیت‌ها، خود یا دیگران را به‌صورت مطلق و دوقطبی قضاوت می‌کند. در این نوع تفکر، چیزی یا کاملاً درست و کامل است یا کاملاً اشتباه و ناکام. این طرز فکر می‌تواند باعث کاهش اعتمادبه‌نفس، ناامیدی، و دیدگاه غیرمنصفانه به موقعیت‌ها شود.

توضیح

این نوع تفکر به استفاده از کلمات مطلق‌نگر مانند "همیشه"، "هرگز"، "کاملاً"، و "هیچ‌وقت" همراه است و باعث می‌شود فرد واقعیت را به شکل افراطی و غیرواقع‌بینانه ببیند.

مثال‌ها

1. در تحصیل: اگر در یک آزمون نمره کامل نگیرید، فکر می‌کنید: "من کاملاً شکست خوردم"، حتی اگر نمره شما قابل‌قبول باشد.

2. در روابط: اگر شریک زندگی‌تان یک‌بار در یک کار کوتاهی کند، تصور می‌کنید: "او هیچ‌وقت به من اهمیت نمی‌دهد."

3. در محیط کاری: اگر در یک پروژه دچار اشتباه شوید، نتیجه می‌گیرید: "من اصلاً برای این شغل مناسب نیستم."

4. در ورزش: اگر تیم‌تان یک مسابقه را ببازد، فکر می‌کنید: "ما بازیکن‌های بی‌عرضه‌ای هستیم."

5. در ظاهر: اگر یک روز احساس کنید که خوب به نظر نمی‌رسید، می‌گویید: "من همیشه زشتم."

6. در یادگیری: اگر در یادگیری یک مهارت جدید دچار مشکل شوید، نتیجه می‌گیرید: "من هیچ استعدادی ندارم."

7. در روابط دوستانه: اگر دوستی یک‌بار نتواند وقت بگذارد، فکر می‌کنید: "او دیگر به من اهمیتی نمی‌دهد."

8. در مدیریت زمان: اگر نتوانید یک کار را کامل انجام دهید، تصور می‌کنید: "من کاملاً بی‌نظم هستم."

9. در سلامتی: اگر یک روز ورزش نکنید، فکر می‌کنید: "من هیچ‌وقت نمی‌توانم سالم زندگی کنم."

10. در هنر و خلاقیت: اگر نقاشی شما به‌طور کامل مطابق انتظارتان نباشد، نتیجه می‌گیرید: "من هیچ استعدادی در هنر ندارم."

راهکار

برای مقابله با این خطا، تلاش کنید به طیف خاکستری میان دو قطب فکر کنید. از خود بپرسید: "آیا واقعاً هیچ چیز خوبی در این موقعیت وجود ندارد؟" و روی جزئیات مثبت تمرکز کنید.